آیا تو آن گمشده ام هستی؟

معرفی کتاب آیا تو آن گمشده ام هستی

در کتاب آیا تو آن گمشده ام هستی ؟ شما خواهید خواند که:

آیا عشق و علاقه برای یک ازدواج خوب می تواند کافی باشد؟

آیا زیبایی و ظاهر شخص می تواند یکی از معیارهای مهم باشد؟

عاشق شدن، یک تجربه جادویی و قدرتمند است. هر گفتگو، هر لحظه در شروع آشنائی کاملا درست و کامل به نظر می رسد. اما چیزی نمی گذرد که جذابیت و شیفتگی، تبدیل به یک رابطه می شود و ما با واقعیت های چالش برانگیز سهیم شدن زندگیمان با انسان دیگری مواجه می شویم. و همان طور که اولین هفته های جادویی تبدیل به ماه می شوند، روزی خود را در حالی می یابیم که از خود می پرسیم: آیا این فرد برای من مناسب است؟!!!

*** خريد کتاب آیا تو آن گمشده ام هستی ***

قسمتی از کتاب آیا تو آن گمشده ام هستی

کنار کسی که دوستش دارید نشسته اید. همان طور که در خطوط چهره اش خیره می شوید با خود فکر می کنید آینده این رابطه به کجا خواهد انجامید. می دانید که او می خواهد با شما ازدواج کند. دوستش دارید و حتی تصورش را هم نمی کنید که بدون او زندگی کنید اما فکر ازدواج با او شما را تا سر حد مرگ به وحشت می اندازد اگر متعهد شوید و بعدا دریابید که شخص دیگری هست که با او تفاهم بیشتری دارید چه؟ از کجا بدانید؟ از کجا معلوم که او واقعا همان فرد مناسب، (گمگشته) برای شماست؟

شما و همسرتان در حال خوردن پیتزا، مشغول تماشای فیلمی از تلویزیون هستید. این اولین فرصتی است که برای تان پیش آمده تا تمام هفته را تنها با هم بگذرانید. باورش سخت است که ماه آینده دهمین سالگرد ازدواج تان خواهد بود. ده سال به خوبی گذشته است و هرچند مشکل خاصی در زندگی مشترک تان پیش نیامده است گاهی اوقات با خود فکر می کنید که آیا انتخاب درستی کرده اید؟ او را دوست دارید اما نه به اندازه روزهای اولی که با او آشنا شدید. به او که روی مبل نشسته است خیره می شوید و از خود می پرسید: آیا واقعا راضی هستید یا فقط احساس راحتی می کنید؟ آیا با فرد دیگری خوشبخت تر نمی شدید؟ آیا او واقعا همان شریک مناسب زندگی شماست؟

در دفتر وکیل تان می نشینید و در حالی که به برگه های طلاق نگاه می کنید می دانید زمانی که آنها را امضا کنید زندگی مشترک شما رسما به پایان می رسد. قلم در دست تان می لرزد و همان طور که سیل خاطرات بسیار به مغزتان هجوم آورده، چشمان تان پر از اشک می شود، اولین باری که شما را بوسید، شبی که از شما درخواست ازدواج کرد، لذتی که روز جشن عروسی تان بردید، احساس نزدیکی که هنگام تولد فرزندان تان نسبت به او داشتید، احساس امنیتی که در آغوشش داشتید، امیدها، رؤیاها و برنامه هایی که برای آینده داشتید، حتی در بدترین کابوس هایتان هم نمی دیدید که کارتان به اینجا بکشد. مطمئن بودید که رابطه خوبی خواهید داشت و اطمینان داشتید که او فرد مناسبی برای شماست. اما حالا همان طور که امضایتان برای همیشه به زندگی مشترک تان خاتمه می دهد از خود می پرسید: چرا متوجه نشدم؟ از کجا می دانستم که این رابطه سرانجامی نخواهد داشت؟ چرا انتخاب درستی نکردم؟

فصل یک - عاشق شدن کافی نیست

عاشق شدن، یک تجربه جادویی و قدرتمند است. هر گفتگو، هر لحظه در شروع آشنائی کاملا درست و کامل به نظر می رسد. اما چیزی نمی گذرد که جذابیت و شیفتگی تبدیل به یک رابطه می شود و ما با واقعیت های چالش برانگیز سهیم شدن زندگی مان با انسان دیگری مواجه می شویم و همان طور که اولین هفته های جادویی تبدیل به ماه می شوند، روزی خود را در حالی می یابیم که از خود می پرسیم: آیا این فرد برای من مناسب است؟

اگر تجربه یک رابطه جدی را داشته اید این سوال را از خود پرسیده اید، قبل از آنکه تعهدی برای خود ایجاد کنید، قبل از آنکه ازدواج کنید یا اگر این رابطه با شکست مواجه شد قبل از آن که برای بهتر کردن اوضاع تصمیم به ترک رابطه بگیرید.

قبلا هر وقت مصاحبه رادیویی در لوس آنجلس داشتم این سؤال را می شنیدم، در رابطه با این مشکل، بیشتر از هر مشکل دیگری تماس تلفنی داشتم.

- من عاشق نامزدم هستم اما نگرانم که با او ازدواج کنم. اگر چند سال دیگر با کسی آشنا شدم که بیشتر دوستش داشتم چه؟ از کجا بدانم که ما به قدر کافی مناسب یکدیگر هستیم؟

- دو سال است که با زنی آشنا شده ام اما او بچه هایی دارد که نمی توانم با آنها کنار بیایم، آیا فکر می کنید این رابطه سرانجام خوبی خواهد داشت؟

- من و شوهرم تمام مدت با هم مشاجره می کنیم. او از مراجعه به مشاور امتناع می کند و ما دیگر خیلی به ندرت با هم برخورد صمیمی داریم من او را دوست دارم و دلم نمی خواهد بچه ها لطمه بخورند اما خودم واقعا احساس درماندگی می کنم، قبل از آنکه به این زندگی مشترک خاتمه دهم از کجا باید مطمئن باشم که دیگر ادامه آن بی فایده است؟

- من به تازگی رابطه بسیار دردناکی را پشت سر گذشته ام. می خواهم شریکی برای زندگیم پیدا کنم اما می ترسم که دوباره لطمه ببینم. دفعه بعد اگر با کسی آشنا شدم که مناسب من نبود قبل از آنکه قلبم شکسته شود چطور این موضوع را بفهمم؟

من درد و اندوهی که این افراد متحمل می شوند را درک می کنم چون خودم هم آن را تجربه کرده ام، از اولین رابطه جدی من در ۱۷ سالگی تا کنون تا همین اواخر، عاشق می شدم بدون آنکه توجه جدی به این داشته باشم که طرفم فرد مناسبی برای من است یا نه، فقط به همین اکتفا کردم که آنها مرا دوست داشته باشند، کسی پیدا می شد و اگر چیز دوست داشتنی در وجود خود داشت رابطه ای را با او آغاز می کردم، خودم را متقاعد می کردم که او خودش است و روز دیگر به این نتیجه می رسیدم که ما برای هم مناسب نیستیم و نظاره گر پایان یافتن این رابطه شوم بودم، بعد برای خودم متاسف می شدم و در عجب بودم که کجای کارم ایراد داشته است.

بعد از دل شکستگی های بسیار متوجه شدم که باید ناگزیر با این حقیقت تلخ روبرو شوم؛ با وجود تجربه، تحصیلات و تمایل بسیار به خوشبختی، پیوسته افرادی را به عنوان شریک زندگی انتخاب می کردم که مناسب من نبودند من عاشق افرادی می شدم که به دلایل نادرست افراد نامناسبی برایم بودند.

در کمال مسرت باید بگویم که من ۵ سال از زندگیم را صرف یادگیری این مطلب کرده ام که چطور باید به خودم و دیگران کمک کنم تا انتخاب های عشقی بهتری داشته باشیم تا در انتخاب کسی که به او عشق می ورزیم موفق تر عمل کنیم و نتایج آن هم واقعا حیرت انگیز بوده است هنگامی که زمان انتخاب عنوان برای کتاب سوم من رسید دقیقا می دانستم که عنوان آن چه خواهد بود، دو کتاب اول من هر دو درباره عشق بودند و کتاب آیا تو آن گمشده ام  هستی درباره شخصی که باید به او عشق ورزیده شود. این کتاب درباره این است که بدانیم چه موقع فردی مناسب ماست و از کسانی که مناسب ما نیستند اجتناب کنیم، امیدوارم آنچه را که در کتاب آیا تو آن گمشده ام هستی یاد می گیرید درک و فهم لازم برای ایجاد رابطه مناسب و رضایت بخشی که استحقاقش را دارید به شما بدهد.

چطور این قدر کور بودم؟

همه ما دلمان می خواهد در زندگی خوشبخت باشیم و رابطه خوبی با همسرمان داشته باشیم. بنابراین واضح است که هیچ یک از ما به طور قطع نمی خواهیم کسی را به عنوان شریک زندگی انتخاب کنیم که مناسب ما نباشد. ما واقعا باور داریم که وقتی جفتی برای خود برمی گزینیم تصمیم درستی گرفته ایم، اما متأسفانه واقعیت این است که در اغلب موارد این انتخاب ها اشتباهات دردناکی از آب درمی آیند.
بسیاری از ما افراد نامناسبی را به عنوان شریک زندگی انتخاب می کنیم و در تعجبم که چرا رابطه خوبی با همسرمان نداریم.

آیا شما تاکنون در مورد رابطه خود با همسرتان یکی از این جملات را گفته اید یا بدان فکر کرده اید؟

*** خريد کتاب آیا تو آن گمشده ام هستی با تخفیف ***

- چطور این قدر کور بودم؟ چرا من نفهمیدم که او واقعا چطور آدمی است؟

- احساس کردم این بار با همه دفعات دیگر فرق دارد. کجای کارم اشتباه بود؟

- اولین بار که با او آشنا شدم واقعا فوق العاده به نظر می رسید. نمی دانم چرا حالا این قدر عوض شده که دیگر حتی نمی توانم او را تحمل کنم. 

- از همان اول از همه نشانه ها معلوم بود که احساسی که من به او دارم، او نسبت به من ندارد. فکر کنم من فقط آنها را نادیده گرفتم و خود را قانع کردم که اوضاع بهتر می شود.

- ما یکدیگر را دوست داشتیم اما روی هیچ مسئله ای با هم توافق نداشتیم و فقط با هم بحث و جدل می کردیم.

- من مطمئن بودم که او با تمام مردان دیگری که تا به حال با آنها آشنا شده ام، فرق دارد. تقریبا دو سال طول کشید تا بفهمم باز هم مردی را انتخاب کرده ام که فرقی با بقیه ندارد، چطور توانستم این قدر وقت تلف کنم؟

- به خاطر دارم که آن موقع احساس می کردم واقعا عاشق او هستم اما حقیقت این است که من تا به حال به هیچکس نگفته ام که ما با هم بوده ایم، چون حتی از تصور داشتن رابطه با چنین زنی شرمنده می شوم.

- او از هر لحاظ بی عیب و نقص به نظر می رسید، من دائما با خود می گفتم که از بودن با او باید راضی و خوشحال باشم اما هیچ چیزی میان ما وجود نداشت.

مثلی قدیمی می گوید: معما چون حل شود آسان شود. همیشه به پشت سر نگاه کردن و همه چیز را به وضوح دیدن به مراتب آسان تر است از تشخیص و دیدن آن موضوع در زمان خودش، عاقلانه عمل کردن در مورد اشتباهاتی که در گذشته از ما سرزده به مراتب آسان تر از آنهایی است که امروز در حال انجام دادن شان هستیم. با وجود این من همیشه با این فلسفه زندگی کرده ام که چیزی به نام اشتباه وجود ندارد بلکه اشتباهات فقط فرصت هایی برای رشد و یادگیری به شمار می روند. عبرت گرفتن از گذشته به برخی از درد و رنج هایی که در طول زندگی متحمل می شویم معنا و حتی هدف می بخشد.

کتاب آیا تو آن گمشده ام هستی مشتمل بر تمام آن چیزهایی است که من درباره انتخاب شریک مناسب آموخته ام، از تجربیات خودم گرفته تا تجربیات زنان و مردانی که با آنها مشاوره و کار کرده ام. این کتاب درباره درک علت انتخاب های افسانه ای شما و یادگیری راه انتخاب رضایت بخش تر می باشد، و به سؤالاتی نظیر این پاسخ می دهد: «چطور تا این حد کور بودم؟» و «از کجا بدانم که فرد مناسبی را انتخاب کرده ام؟» و امیدوارم دیدی به شما بدهد که برای دیدن حقیقت زندگی عشقی خود لازم است داشته باشید.

- اگر مجرد هستید، امیدوارم این کتاب ابزار و رهنمودهای لازم برای داشتن گزینه هایی سالم و موفق در انتخاب شریکی مناسب در رابطه بعدی تان به شما بدهد. 

- اگر به تازگی در زندگی خود شکست عاطفی خورده اید، امیدوارم این کتاب به شما کمک کند دریابید که چرا در روابط خود انتخاب های مناسبی نداشته اید و اطلاعاتی را در اختیار شما بگذارد که دفعه بعد انتخاب به مراتب معقول تری داشته باشید و کمتر لطمه بخورید.

- اگر ازدواج نکرده اید اما کسی را در نظر گرفته اید، امیدوارم این کتاب شما را یاری دهد تا به وضوح دریابید فرد مناسبی را برای خود انتخاب کرده اید یا نه، تا به این ترتیب مجبور نباشید وقت و انرژی خود را روی رابطه ای که برایتان فایده ای ندارد تلف کنید.

- اگر ازدواج کرده اید یا نامزد دارید، امیدوارم این کتاب به شما نشان دهد که نزاع ها و درگیری هایی که میان شما و طرف تان پیش می آید ممکن است ناشی از فقدان عشق میان شما نباشد بلکه علت آن فقدان تفاهم میان شما باشد و این که درک تفاوت های تان می تواند به شما کمک کند که در کمال آرامش و با احساس در کنار هم زندگی کنید.

چرا بعضی روابط به جایی نمی رسند؟

روابط زناشویی به یکی از دلایل ذیل به جایی نمی رسند:

1. شما با فرد مناسبی هستید اما به شیوه نادرست به او عشق می ورزید.

- شما و طرف تان در برقراری ارتباط با هم ضعف دارید.
- نمی دانید چطور صمیمیت میان خود برقرار کنید.
- شما آنچه را می خواهید درخواست نمی کنید و این به احساس پشیمانی می انجامد.
- به شما به رابطه خود اهمیت نمی دهید.

یا 

2- فرد نامناسبی را انتخاب کرده اید.

- عشق و شیوه زندگی تان با عشق و شیوه زندگی طرف تان همخوانی ندارد.
- ارزش ها و تعهدات مشترک کافی ندارید.
- طرف شما دارای «نقایص وحشتناکی» است که امکان داشتن یک رابطه موفق غیرممکن می گردد.
- نمی توانید به قدر کفایت آنچه را نیاز دارید به یکدیگر بدهید،

چند سال پیش اولین کتابم را با عنوان «چطور همیشه عشق بورزیم» به عنوان راهنمایی برای کمک به افراد نوشتم تا یاد بگیرند که چطوری به یکدیگر عشق بورزند تا بتوانند روابط رضایت بخش، پراحساس و سالمی را به وجود بیاورند. آن کتاب واقعا درباره چگونگی دست کشیدن از عشق ورزیدن به شیوه نادرست و آغاز عشق ورزیدن به شیوه درست یعنی دلیل شماره یک که در بالا بدان اشاره شد می باشد، آن اطلاعات همان قدر که برای میلیون ها خواننده من در سراسر دنیا ارزشمند است، اما بدون مطالبی که در این کتاب گنجانده ام، ناقص خواهد بود، چون اگر شما به شخص نامناسبی عشق بورزید دیگر عشق ورزیدن به شیوه درست هم تفاوتی نخواهد داشت.

کسی را که برای عشق ورزیدن انتخاب می کنید به همان اندازه اهمیت دارد که شیوه عشق ورزیدتان اهمیت دارد.

*** خريد کتاب آیا تو آن گمشده ام هستی باربارا دی آنجلیس ***