جستجو کردن
تخفیف!

الیزابت گم شده است

معرفی کتاب

کتاب الیزابت گم شده است داستان پیرزنی است که دچار آلزایمر شده است و تصور می کند دوستش گم شده است و به جستجو برای پیدا کردن دوست خود می پردازد که در این حین به یاد دوران جوانی و زمان جنگ می افتد و اتفاقاتی برایش رخ می دهد.

کتاب الیزابت گم شده است اثر اما هیلی که خانم شبنم سعادت آن را ترجمه و توسط انتشارات آموت به چاپ رسیده است.

نویسنده کتاب الیزابت گم شده است سعی دارد تا طرز رفتار و تفکر ما را نسبت به افراد سالمند و کم توان تغییر دهد تا با این رویکرد رفتاری مناسب تر و مهربانانه تر با این افراد داشته باشیم.

شما را به مطالعه معرفی و قسمتی از کتاب الیزابت گم شده است در بوکالا دعوت می کنیم

قیمت اصلی 61,000 تومان بود.قیمت فعلی 57,950 تومان است.

توضیحات

یادداشت نویسنده

سلام بسیار خوشحال و هیجان زده ام که کتاب الیزابت گم شده است به فارسی ترجمه شده به زبانی واقعا ادبی و غنی و امیدوارم از داستان لذت ببرید و شخصیت هایش را دوست داشته باشید. در نوشتن کتاب الیزابت گم شده است هر دو مادربزرگم الهام بخش من بوده اند. یکی از آنها به فراموشی و زوال عقل مبتلاست و تا مدتی حقیقتا فکر می کرد یکی از دوستانش گم شده است، و مادربزرگ دیگرم لبریز از قصه بود؛ قصه هایی از دوران بچگی و جوانی اش، از دوران جنگ جهانی دوم و قبل و بعدش. به همین دلیل است که کتاب الیزابت گم شده است تقدیم می شود به هر دوی آنها و به همین دلیل است که برای من بسیار خاص و شخصی است. یک بار دیگر، امیدوارم از خواندنش لذت ببرید.

یادداشت مترجم

تصور کنید خانم مارپل فراموشی می گرفت و قرار بود معمایی را حل کند. به نظرتان داستان چگونه روایتی می شد؟ الیزابت گم شده است در ترکیب خارق العاده ی طنز و معما، دو تم اصلی دارد. در آن خواننده با راوی همراه می شود، تلخی واقعیت کهن سالی را با چاشنی طنز مزمزه می کند و به درک عمیق تر و انسانی تری از زوال عقل و فراموشی می رسد، و در عین حال با داستانی معمایی روبه روست. کتاب الیزابت گم شده است، که تا کنون به ۲۸ زبان ترجمه شده، توجه و تحسین منتقدان را برانگیخته و جوایز ادبی متعددی را از آن خود کرده، داستان عشق و زندگی است؛ عشق دختری به ستوه آمده به مادر، عشق بین دو خواهر، عشق بین دو دوست، و در نهایت شاید عشق خواننده به راوی سالخورده و دچار فراموشی. راوی ما مبتلا به فراموشی است، قدم به قدم همراهش می رویم و از مرحله ای به بعد راوی فراموش می کند و خواننده فراموش نمی کند و همین بر جذابیت و خلاقیت روایت می افزاید. نویسنده در نهایت چیره دستی خواننده را وارد فضای ذهنی (ماود) می کند، و بی آن که داستان کسل کننده یا غم انگیز شود، به ما می آموزد با عزیزان کهن سالی که مبتلا به فراموشی هستند صبورتر و مهربان تر باشیم. در خاتمه شکیبا باشید، راوی ما فراموشی دارد، گاهی اسم اشياء و افراد را فراموش می کند، اما خط سیر روایت تکه تکه به تدریج یک پارچه و معنادار می شود امیدوارم از داستان لذت ببرید.

 

قسمتی از کتاب

ماود؟ یعنی این قدر کسلت کردم که ترجیح میدی بیرون توی تاریکی بایستی؟

از داخل روشنايي مطبوع اتاق پذیرایی درهم ریخته زنی صدایم می زند.

نفسم مرطوب و شبح گونه سمتش پیچ و تاب می خورد، اما پشت بندش کلامی بیرون نمی آید. برف روی زمین اندک اما درخشان است، و روشنایی را روی صورتش، که از تقلا برای دیدن درهم رفته، منعکس می کند. هرچند، می دانم که حتی توی روز روشن هم نمی تواند خیلی خوب ببیند.

می گوید: بیا تو. سرد و یخبندونه. قول میدم از قورباغه و حلزون و ظرف و ظروف سفالی ماجولیکا دیگه یه کلمه هم حرف نزنم.

می گویم: کسل نشده بودم. اما تازه متوجه می شوم که دارد شوخی می کند. یه دقیقه ی دیگه میام. دارم دنبال چیزی میگردم. توی دستم چیزی است که تازه پیدا کرده ام، هنوز گل به آن چسبیده است. شی ای کوچک : که راحت گم می شود. در شکسته ی یک قوطی پودر کوچک، رنگ نقره ایش از جلا افتاده، لعاب سرمه ایش دیگر صاف و شفاف نیست، خراشیده و کدر است. آینه ی قارچ زده شبیه پنجره ای است رو به دنیایی محو و تار، شبیه دریچه ای در زیر اقیانوس که به بیرون مشرف است. خاطراتی را به یادم می آورد که بی قرارم می کند.

زن نا مطمئن و لرزان قدم به ایوان می گذارد. چی گم کردی؟ می تونم کمکت کنم؟ شاید نبینمش، اما اگر حسابی قایم نشده باشه احتمالا پام بهش گیر میکنه و می افتم.

لبخند می زنم، اما از روی چمن ها جم نمی خورم. برف روی لبه های رد پایی جمع شده، شبیه فسیل دایناسور ریزه میزه ای است که تازه کشف شده. در قوطی پودر را محکم در دستم نگه می دارم، خاک دارد خشک می شود و پوستم را می کشد. این شی کوچولو را تقریبا هفتاد سال می شد که گم کرده بودم. و حالا که زمین با برفاب لجن آلود و جویده شده، یادگاری را تف کرده بیرون، تفش کرد توی دستم. اما از کجا؟ سر در نمی آورم. قبل از اینکه استخوان توی غذای زمین شود و تف شود، کجا افتاده بود؟

صدایی قدیمی، شبیه عوعوی روباه، در گوشه های ذهنم تقلا می کند.

می پرسم: الیزابت؟ تو تابه حال کدو کاشته بودی؟

توضیحات تکمیلی

وزن418 کیلوگرم

نقد و بررسی‌ها

هنوز بررسی‌ای ثبت نشده است.

.فقط مشتریانی که این محصول را خریداری کرده اند و وارد سیستم شده اند میتوانند برای این محصول دیدگاه(نظر) ارسال کنند.