بینوایان 2 جلدی امیرکبیر

کتاب بینوایان اثر رمان نویس شهیر فرانسه ویکتور هوگو به داستان زندگی ژان والژان می پردازد. ویکتور هوگو کوشیده است لابه لای داستان به بیان تاریخ معاصر کشورش بپردازد.

براساس اثر ماندگار ویکتور هوگو نویسنده کتاب بینوایان تاکنون بارها و بارها فیلم های سینمایی، انیمیشن ها و تئاترهایی در سراسر جهان، این شاهکار ادبیات جهان را به تصویر کشیده اند. کتاب بینوایان در ایران توسط چندین ناشر و مترجم در اختیار دوستداران فرهنگ و ادب قرار گرفته که در این بین ترجمه حسینقلی مستعان در انتشارات امیرکبیر با اقبال عمومی بیشتری مواجه شده است.

شما را به مطالعه معرفی و قسمتی از اثر فاخر ویکتور هوگو در سایت خرید کتاب با تخفیف بوکالا دعوت می کنیم.

ادامه مطلبShow less
موجود شد خبرم کن!
مرجع:
نام برند:
صنایع دستی آقاجانی

گلاب پاش فیروزه کوبی آقاجانی ساخته شده از بهترین فیروزه نیشابور و مس تولید صنایع دستی آقاجانی است. این گلاب پاش فیروزه کوب دارای استاندارد ملی ایران و گارانتی 10 ساله ی تولید کننده است. ارتفاع این محصول 53 سانتی متر است. لازم به ذکر است از آنجا که تمامی مراحل تولید گلاب پاش فیروزه کوبی آقاجانی با دست انجام می شود احتمال چند سانتی متر تفاوت در تمامی محصولات وجود دارد.

صنایع دستی آقاجانی

آجیل خوری مس و خاتم کاری کد K064 با ارتفاع 16 سانتی متری یکی از محصولات تولید صنایع دستی آقاجانی است که در ساخت و تولید آن از بهترین مواد اولیه استفاده شده است. این آجیل خوری مس و خاتم دارای استاندارد ملی ایران و گواهینامه کیفیت جهانی ISO9001:2015 می باشد. خاتم کاری یکی از زیباترین و مشهورترین صنایع دستی اصفهان است.

صنایع دستی آقاجانی

گلدان مسی فیروزه کوب تولید صنایع دستی آقاجانی از بهترین فیروزه نیشابور و مس توسط هنرمندان اصفهانی ساخته شده است. این «گلدان فیروزه کوبی» دارای گواهینامه جهانی iso9001:2015 و استاندارد ملی ایران است و همچنین دارای کارت ضمانت 10 ساله صنایع دستی آقاجانی است.

توضیحات

معرفی کتاب بینوایان ویکتور هوگو

رمان بینوایان یکی از بزرگترین رمان های قرن نوزدهم میلادی نوشته نویسنده شهیر فرانسوی ویکتور هوگو است. داستان معروفی با شخصیت های اصلی با نام های ژان والژان، ژاور، فانتین،کوزت، تناردیه، اسقف ماریل و... ژان والژان به دلیل دزدی یک قرص نان برای سیر کردن بچه های خواهرش، به پنج سال زندان محکوم می شود. او بارها سعی می کند از زندان فرار کند و همین امر سبب می شود که سال ها زندان ماندن او تمدید شود و بعد از نوزده سال از زندان آزاد شود. او به دلیل محکومیتش جایگاهی در اجتماع ندارد و کسی او را حتی یک شب پناه نمی دهد تا اینکه او با اسقف ماریل آشنا می شود. ماریل او را پناه می دهد اما باز او با دزدیدن شمعدان های نقره از اسقف ماریل فرار می کند که توسط پلیس دستگیر می گردد. ماریل هنگام مواجهه با پلیس اینطور وانمود می کند که انگار خودش شمعدان های نقره را به او بخشیده و این کار او، سبب تحولی در شخصیت ژان والژان می گردد. تغییر شخصیت ژان والژان او را به مردی مهربان و درستکار تبدیل نمود اما متاسفانه بازرس ژاور او را می شناسد و سایه به سایه به دنبال ژان والژان می گردد. ژان والژان با ترفند هایی از دست او می گریزد و طی اتفاقی با زنی به نام فانتین آشنا می گردد او به فانتین قول می دهد که دخترش کوزت را از چنگال آقا و خانم تناردیه نجات دهد و قصه همچنان ادامه می یابد که در نهایت او کوزت را از این اسارت رهایی می بخشد.

در این کتاب خواننده با شخصیت های فراوان، حوادث متنوع و صحنه های رنگارنگ زیادی رو به رو می شود. شخصیت های این رمان، هم چون کوزت، ژان والژان، بازرس ژاور و... با این که کمی عجیب به نظر می رسند، سال هاست که در یاد خوانندگان این اثر باقی مانده اند. هوگو در بینوایان، خشم و تنفر خود را نسبت به ظلم و بی عدالتی به نمایش می گذارد و به خواننده می آموزد که به جای فقیر، فقر را محکوم کند. به علاوه یادآور می شود که آدم ها توان تغییر را دارند، فقط باید به آن ها فرصت داد که تغییر کنند.
نویسنده در بینوایان برای اولین بار احساسات آدم ها را با ریزبینی تشریح کرده است که این کار در زمان خود کاری نو بود. بینوایان تاریخ، جغرافیا، روابط اجتماعی و مسائل دوره ای خاص از تاریخ فرانسه را به طور شگفت انگیزی به تصویر می کشد. مثلا تصویری که هوگو از نبرد واترلو، گروه های سیاسی دانشجویی، پایان سلطنت در فرانسه، زندگی زیر زمینی مردم و فاضلاب های پاریس در قرن نوزدهم ارائه می دهد، به یاد ماندنی و کم نظیر است.

*** خريد کتاب بینوایان ***

قسمتی از کتاب بینوایان اثر ویکتور هوگو

فانتین

۱. مرد شریف

در سال ۱۸۱۵ میلادی، آقای شارل میری یل، پیرمرد هفتاد و پنج ساله ای بود که از سال ۱۸۰۶، اسقف دین یه شده بود. با این حال به نظر نمی رسید بیش از شصت سال داشته باشد. قدش زیاد بلند نبود، اما کمی چاق بود. برای همین زیاد پیاده روی می کرد تا چاق تر نشود. محکم قدم بر می داشت و کمی هم خمیده بود. با شروع انقلاب در فرانسه، به ایتالیا مهاجرت کرد. همسرش سال ها به بیماری ریه مبتلا بود و در اثر همین بیماری هم درگذشت. آن ها فرزندی نداشتند و در سال ۱۸۰۴، میری بل کشیشی کاملا گوشه گیر شده بود.

هم زمان با ایام تاج گذاری ناپلئون، میری یل برای کار کوچکی در ارتباط با مقام روحانیتش به پاریس و بعد به نمایندگی از طرف منطقه ی خودش به دیدار کاردینال فش رفت. روزی که امپراتور به دیدن عمویش فش رفته بود، با این روحانی رو به رو شد که در اتاق انتظار نشسته بود. بعد وقتی متوجه شد که این کشیش با کنجکاوی خاصی او را نگاه می کند، برگشت و با بی حوصلگی پرسید: «این مرد کیست که بر بر مرا نگاه می کند؟»
میری یل گفت: «جناب، شما یک مرد را می بینید، اما من یک مرد بزرگ را و هر کدام ممکن است چیزی بیاموزیم.»
آن روز عصر ناپلئون نام کشیش را از کاردینال فش پرسید و مدتی بعد، وقتی میری یل فهمید که به مقام اسقفی دین به منصوب شده است، شگفت زده شد.
میری یل با خواهرش باپتیستین و خدمتکارشان ماگلوار، به دین یه آمد. باپتیستین ده سال از اسقف میری یل کوچک تر بود. پیرزنی قد بلند، لاغر و رنگ پریده که هرگز ازدواج نکرده بود، اما زن بسیار محترم و معتقدی بود. خانم ماگلوار هم پیرزنی کوتوله، چاق و سفید بود و تنگی نفس داشت و همیشه نفس نفس می زد.
میری یل به محض ورود به دین یه، در کاخ اسقفی جای گرفت و اولین بار هم شهردار و فرماندار به دیدنش آمدند. کاخ اسقفی به بیمارستان چسبیده بود. این کاخ باشکوه همه چیز داشت: اتاق های مخصوص اسقف، تالارهای پذیرایی، اتاق های خواب، تالار تشریفات بزرگ و باغی با انبوهی از درختان زیبا. اما بیمارستان، ساختمانی تو سری خورده و باریک بود و باغ کوچکی داشت.
سه روز بعد از ورود اسقف به دین یه، او به بیمارستان رفت و بعد از این که همه جا را دید، از مدیر بیمارستان پرسید: «الان چند بیمار در بیمارستان دارید؟»
- بیست و شش بیمار عالی جناب! تخت ها را کيپ هم گذاشته ایم.
- بله متوجه شدم.

- اتاق ها هم کوچک است و هوا در آن ها راحت عوض نمی شود عالی جناب. باغ هم برای بیمارانی که دوران نقاهت شان را می گذرانند، کوچک است. امسال حتی چند بیمار واگیردار مبتلا به تیفوس داشتیم. گاهی وقت ها هم صد تا مریض داریم و نمی دانیم اصلا چه کار کنیم.

اسقف لحظه ای سکوت کرد، ولی بعد ناگهان رو به مدیر بیمارستان کرد و گفت: «گوش کنید آقای مدیر! ظاهرا اشتباهی رخ داده است. شما بیست و شش نفر را در پنج، شش اتاق کوچک جا داده اید ولی ما که سه نفریم، به اندازه ی شصت نفر جا داریم و این اشتباه است. شما قصر مرا بردارید و من بیمارستان شما را!»
و روز بعد، بیست و شش مریض در قصر اسقف جا گرفتند و اسقف هم به بیمارستان نقل مکان کرد.

در بخش دیگری از کتاب بینوایان ویکتور هوگو می خوانیم:

اسقف میری پل از مال دنیا چیزی نداشت، چون خانواده اش موقع انقلاب ورشکست شده بود اما از دولت ۱۵۰۰۰ فرانک حقوق اسقفی می گرفت. ولی روزی که این حقوق به دستش رسید، چهارده هزار فرانک آن را طبق برنامه و جدول خاصی بین مدارس روحانی، مراکز خیریه و مستمندان تقسیم کرد و فقط هزار فرانک آن را برای خرج خانه ی خودش نگه داشت و عجیب این که تا آخر عمر هم تغییری در این برنامه نداد. خانم باپتیستین که آقای میری یل برایش هم اسقف بود و هم برادر، از همان اول بی چون و چرا این برنامه را پذیرفت. اما خدمتکارشان ماگلوار اول کمی غرغر کرد و بعد با صرفه جویی شدید به این نوع زندگی عادت کرد.

اسقف کم می خوابید و بسیار کم غذا می خورد. صبحانه اش نان چاودار و شیر بود و ناهارش هم شبیه صبحانه و شامش هم گیاه و سبزی های آب پز و نان روغنی. روزهایش را هم با کارهای اداری اسقفی، باغبانی، عبادت، سر زدن به مراکز خیریه، مطالعه، دیدار با بیماران و نیازمندان و نوشتن کتاب می گذراند.

اما از همه عجیب تر این بود که در خانه ی اسقف قفل نداشت. این در به اتاق غذاخوری باز می شد و بعد از آن اتاق خواب بود و بعد نمازخانه. در انتهای نمازخانه هم فرو رفتگی بسته ای بود با تختی برای مهمان ها. با این که قبلا در خانه ی اسقف مثل درهای زندان قفل و نرده داشت، اما اسقف دستور داد قفل و نرده ها را بردارند و از آن پس در خانه شب و روز، فقط چفت بود. از این رو عابران همیشه می توانستند با مختصر فشاری آن را باز کنند.

اوایل خواهر و خدمتکار اسقف از این که در همیشه باز بود خیلی نگران بودند اما روزی اسقف به آن ها که در اتاق های طبقه ی بالا می خوابیدند، گفت: «اگر دوست دارید می توانید به در اتاق های خودتان قفل بزنید.» چون معتقد بود: «در خانه ی کشیش هم مثل خانه ی پزشک باید همیشه باز باشد.» 

حتی یک بار در جواب کشیش برجسته ای که می پرسید: «عالیجناب نمی ترسند که با باز بودن در اتفاق ناجوری رخ دهد؟» گفت: «اگر خدا نخواهد خانه ای را حفظ کند، مراقبت بندگان بی فایده است.»

*** خريد کتاب بینوایان ترجمه حسینقلی مستعان ***

ادامه مطلبShow less
جزئیات محصول

مشخصات

عنوان کتاب
بینوایان (2 جلدی امیرکبیر)
نویسنده
ویکتور هوگو
مترجم
حسینقلی مستعان
ناشر
نشر امیرکبیر
تعداد صفحات
1926
زبان کتاب
فارسی
سال چاپ
1398
نوبت چاپ
27
قطع
رقعی
شابک
9789640013229
دیدگاه کاربران(1)
رتبه‌بندی کلی
5
1 نظرات
کیفیت چاپ
(5)
دوران کودکی داستان این کتاب به صورت کارتن دیده بودم باعث شد تا کتاب بینوایان تهیه کنم و بخونمش واقعا عالیه عالیه

افزودن نظر جدید

  • بسته بندی و ارسال:
  • محتوای کتاب:
  • کیفیت ترجمه:
  • کیفیت چاپ:
این کالا را با استفاده از کلمات کوتاه و ساده توضیح دهید.
You may also like
قطره

کتاب وقتی نیچه گریست اثر اروین یالوم ترجمه سپیده حبیب به کوشش نشر قطره چاپ و منتشر شده است.

کتاب وقتی نیچه گریست آمیزه ای است از واقعیت و خیال، جلوه ای از عشق، تقدیر و اراده در وینِ خردگرایِ سده یِ نوزدهم و در آستانه ی زایش دانش روانکاوی.

فریدریش نیچه، بزرگترین فیلسوف اروپا. یوزف بویر، از پایه گذاران روانکاری... دانشجوی پزشکی جوانی به نام زیگموند فروید همه اجزایی هستند که در ساختار رمان «وقتی نیچه گریست» در هم تنیده می شوند تا حماسه ی فراموش نشدنی رابطه ی خیالی میان بیماری خارق العاده و درمانگری استثنایی را بیافرینند. ابتدای رمان، لو سالومه، این زن دست نیافتنی، از برویر می خواهد تا با استفاده از روش آزمایشی درمان با سخن گفتن، به بیری نیچه ی ناامید و در خطر خودکشی بشتابد. در این رمان جذاب دو مرد برجسته و اسرار آمیز تاریخ تا ژرفای وسواس های خویش پیش می روند و در این راه به نیروی رهایی بخش دوستی دست می یابند.

دکتر اروین یالوم استاد روانپزشکی دانشگاه استنفورد، گروه درمانگر روان درمانگر اگزیستانسیال، در خلال این رمان آموزشی، به توصیف درمان های رایج برای وسواس فکری که هر دو شخصیت داستان به نوعی گرفتار آن اند، می پردازد؛ ولی درنهایت روش روان درمانی اگزيستانسيال و رابطه ی پزشک- بیمار است که کتاب بیش از هر چیز در پی معرفی آن است.

دکتر سپیده حبیب، مترجم این کتاب، روانپزشک است و با یادداشت های متعدد خود درباره ی مفاهیم تخصصی روانشناسی، روانپزشکی و پزشکی درک این اثر برجسته را برای خوانندگان غیرمتخصص در این زمینه بسیار آسان کرده است.

نیستان

رمان چشمان تاریکی نوشته ی دین کونتز توسط خانم ناهید هاشمیان ترجمه و به کوشش نشر نیستان چاپ و منتشر شده است.

در بخشی از رمان چشمان تاریکی دین کونتز می خوانیم:

باید به ۲۰ ماه قبل برگردیم. موقعی که یک دانشمند چینی به نام لی چن در حالی که یک دیسکت حاوی اطلاعات سلاح های بیولوژیکی و خطرناک چین در دهه اخیر را داشت، در آمریکا مبتلا شد. آنها آن را ووهان ۴۰۰ نامیدند چون از آزمایشگاه RDNA شهر ووهان خارج شده بود و چهارصدمین میکروارگانیسم دست ساز در مرکز تحقيقات آنجا بود. ووهان ۴۰۰ یک سلاح بی نقص بود. فقط انسان را تحت تاثیر قرار می داد و توسط حیوانات منتقل نمی شد. مانند سیفلیس در خارج از بدن بیشتر از یک دقیقه زنده نمی ماند. یعنی نمی توانست به طور دائم اشیا یا مکانی را مانند سیاه زخم یا سایر میکروارگانیسم های کشنده، آلوده کند. با مرگ میزبان، نابود می شد و نمی توانست در دمای کمتر از ۳۰ درجه سانتی گراد زنده بماند. این همه مزیت در یک سلاح خیلی جالب بود...

سخن

رمان یکی نبود (2 جلدی) نوشته ی عاطفه منجزی به کوشش انتشارات سخن چاپ و منتشر شده است.

همه وجودش بی دریغ کسی را می طلبید تا برای همه ی عمر زنجیدگی های جان خسته اش را در کنار او به فراموشی بسپارد. کسی که به وقتش بتواند برای او نقش مادر، همسر، دوست، مردم و هزار نقش رنگارنگ دیگر را بازی کند. کسی که جسم و روحش را به شما آرامشی بکشاند که خدا برای هر جفتی نوید داده بود... کسی که با او مدارا کند. با اویی که درد تنهایی کشیده بود... درد یتیمی درد غریبی در بین قربا... دلش مداوایی عاشقانه می خواست ... مداوایی صمیمانه و پر از عطوفت... و شیرزاد آن کسی بود که می توانست همه ی این ها را مثل گنج گران بهایی به او هدیه دهد... پتانسیلش را داشت.

سخن

رمان شب چراغ (2جلدی) اثری است با همکاری عاطفه منجزی و م بهارلویی و به کوشش انتشارات سخن چاپ و منتشر شده است.

خودش هم نمی دانست قصد کرده انتقام چه چیز را از سوگل بگیرد...انتقام تقاضایی که برای طرزنامیدنش توسط او داشت و تاکیدی که بر خانم زاهد کرده بود یا انتقام دست های استادی که روی شانه های ظریف او نشسته بود؟! دلیلش هر چه بود، این انتقام برای خودش هم گران تمام شده بود؛ این چند روز بدترین روزهای عمرش را گذرانده بود، اما راه دیگری جز همین راهی که می رفت بلد نبود! بالاخره سرو کله ی سوگل از پشت شیشه ی اتاق تشریح پیدا شد. وقتی نگاهش به سوگل افتاد و خیالش راحت شد که آمده، توانست با خیال راحت نفسی تازه کند و با حضورذهن بیشتری به ادامه ی تدریسش برسد. گاهی لجاجت، بزرگترین انگیزه ها را به او می داد.

یوپا

رمان گناهکار (2جلدی) نوشته ی فرشته تات شهدوست به کوشش انتشارات یوپا چاپ و منتشر شده است.

غرور، تعصب و گناه داستانی می سازند که فضای سیاه و سفیدش در برگیرنده ی لحظاتی تکان دهنده است که هم تن را به لرزه می اندازد و هم تا پایان ماجرا، خواننده را با خود می کشاند.

ذهن آویز

رمان مجنون تر از فرهاد (2جلدی) نوشته ی م بهارلویی به کوشش انتشارات ذهن آویز چاپ و منتشر شده است.

بالاخره اشکم سرازیر شد. سرم را بلند کردم و گفتم: تو اگه بری، من بعد تو یه مرده می شم. مرده ای که تنها تفاوتش با بقیه مرده ها اینه که نفس می کشه. یادته میگفتی بغض نشکنم رو می شکنی؟ از حالا به بعد دیگه خیلی راحت این بغض شکسته می شه! تو بگو محراب، من بعد تو چه کار کنم؟ کاش می فهمیدی این پری که مقابلت ایستاده مثل بچه ای که از دست مامانش کتک خورده، مشتاقانه منتظره به آغوش همونی پناه ببره که از دستش کتک خورده!

یوپا

کتاب این یک فرشته است (براساس سرگذشت واقعی ملیکا کانطوری) نوشته ی محدثه رجبی توسط انتشارات یوپا چاپ و منتشر شده است.

کتاب این یک فرشته است داستان دخترانگی های بی پایانی است که با تلخ ترین حالت ممکن پایان یافته است. این یک فرشته است داستان عشق است... داستان لبخندهای زیبایی که صورت پرنشاط دختری به نام ملیکا را مزین می کند و عشق را در رگ های او به جریان در می آورد.

این یک فرشته است روایت پاکی و مهربانی دختری است که آفریده شده ای است برای صداق و فرشته بودن!

گاهی اوقات چیزهایی به چشم می بینم که ممکن روزی حتی در خواب و پشت پلک های بسته هم تصوری از آنها نداشته باشیم. همان آرامش قبل از طوفان که در اوج خوشبختی، شادی و آرامشِ مطلق به سراغمان می آید و دردی می شود بی درمان... مثل دیدن عزیزی روی تخت بیمارستان...! دردی خانمان سوز که حاضری جانت را فدا کنی تنها برای این که بلا از سر عزیزترین فرد زندگیت بگذرد تا نفس راحت بکشی و خدا را شکر کنی!

ملیکا فرشته ای است که همواره نگاه گرم پدر مهربان  دلسوزش و لبخند توام با نگرانی و عشق مادر عاشقش را بخود به همراه دارد و اما ... سایه نحس بیماری بی رحمانه پرده ای از غم را بر روی چشمان عسلی و همیشه امیدوارش می اندازد.

فرشته ی قصه ی ما اسطوره ای است از صبر و مقاومت که در سخت ترین لحظات زندگی اش با لبخند پر از آرامشش، غم را از قلب های عزیزانش دور می کند و نقطه شروع از زمانی است که ملیکای فرشته قصد دارد با سختی های زندگی مبارزه کند...

نگاه

کتاب پول و زندگی نوشته ی امیل زولا توسط علی اکبر معصوم بیگی ترجمه و به کوشش نشر نگاه چاپ و منتشر شده است.

پول، هجدهمین رمان از سلسله داستان های مشهور روگند ماکار، به توصیف محافل سفته بازان، سوداگران و بورس بازان پاریس می پردازد. آریستید ساکاره قهرمان کتاب و برادر روگن، وزیر قدرتمند، سوداگر بی وجدان و ورشکسته ای است که برای بار دوم به تجارت روی می آورد. بانک انیورسال را تاسیس می کند تا از سراسر خاورمیانه بهره کشی کند و برای توفیق در نقشه های بلند پروازانه اش از قربانی کردن نزدیک ترین کسان خود نیز پروا ندارد. او بنده و کارگزار پول است برای او زندگی و عشق و تمدن بشری فقط در پول خلاصه می شود.

رمان قدرتمند پول و زندگی، که شرارت ها و پلیدی هایی را برملا می سازد که پرستش بت پول در جهان مدرن می تواند در پی داشته باشد، به طرزی درخشان زندگی پر جلال و جبروت پاریس را در اواخر سده ی نوزدهم وصف می کند و شخصیت هایی را به صحنه می آورد که در رنگارنگی و غنا کم نظیراند.

قطره

کتاب درمان شوپنهاور نوشته اروین یالوم توسط خانم سپیده حبیب ترجمه و به کوشش نشر قطره چاپ و منتشر شده است.

اروین یالوم در کتاب درمان شوپنهاور تصور می کند فیلسوف معاصری به نام فیلیپ که فردی منزوی و به نوعی رونوشت شوپنهاور است، به یکی از گروه های درمانی روان درمانگر مشهوری به نام جولیوس وارد می شود که خود به دلیل رویارویی ناگهانی با سرطان و مرگ خویش، به مرور دوباره ی زندگی و کارش نشسته است. فیلیپ آرزو دارد با به کارگیری اندیشه های شوپنهاور، به یک مشاور فلسفی بدل شود و برای این منظور نیازمند سرپرستی جولیوس است. ولی جولیوس می خواهد به کمک اعضای گروه به فیلیپ/ شوپنهاور بقبولاند که این ارتباط انسانی است که به زندگی معنا می بخشد؛ کاری که هیچ کس برای شوپنهاور تاریخی نکرد.

اروین یالوم - استاد بازنشسته ی روانپزشکی دانشگاه استنفورد، روان درمانگر اگزیستانسیال و گروه درمانگر در کتاب درمان شوپنهاور نیز همچون رمان وقتی نیچه گریست با زبان سحرانگیز داستان، به معرفی اندیشه های پیچیده ی فلسفی و توصیف فنون روان درمانی و گروه درمانی می پردازد.

شادان

رمان نسل عاشقان از ر اعتمادی یکی از بهترین نویسندگان رمان های ایرانی به کوشش انتشارات شادان چاپ و منتشر شده است.

امروز که به تمامی آن سالها نگاه می کنم می بینم زندگی نسل ما، تاریخ این دیار است و به راستی هرکدام عمری تجربه بوده اند... از کودکی چون بزرگسالان زندگی کردیم و چون به بزرگسالی رسیدیم مسئولیتی فراتر از توان بردوش کشیدیم . اما امیدوارم که فرزندان امروز از شنیدن قصه ی نسل ما... تجربه ای نو بیاموزند و ما را باور کنند: نسلی که نسل عشق بود و مهر...

فهرست

یک حساب کاربری رایگان برای ذخیره آیتم‌های محبوب ایجاد کنید.

ورود به سیستم

یک حساب کاربری رایگان برای استفاده از لیست علاقه مندی ها ایجاد کنید.

ورود به سیستم