توضیحات
معرفی کتاب قدرت فکر ژوزف مورفی
آدمی از دیرباز در پی شناخت ذات خویش بوده است. معرفت نفس پدیده ای تازه و نوظهور نیست و قدمتی به تاریخ بشریت و فرهنگ و تمدن دارد تا آنجا که پیمودن راه کمال ودست یازیدن به خوشبختی را هم طراز و معادل کشف قلمرو باطن به شمار آورده اند. هرچند که معیارهای فردی و اجتماعی تفاوت های بارزی دارد ولی با نگرشی ژرف در اعماق وجود به این نکته پی خواهیم برد که حکمران بلامنازع قلمرو بیکران ضمیر باطن نیروی اندیشه و تعقل است که هم جهان عینی و حیات بیرونی ما را تشکیل می دهد و هم به صورت قدرتی قاهر بر ما فرمان می راند و سرنوشت و تقدیرمان را رقم می زند و شگفتی ها می آفریند. گاه در اندرون وجود سر به طغیان برمی دارد و جوش و خروش آغاز می کند و گاه بسان طفلی آرام و سر به زیر از تب و تاب و غليان باز می ماند و در کنج عزلت و انزوا به خموشی می گراید. چه بسا که از خود می پرسیم چرا دنیای عینی ما بازتاب افکار و پندارهای ماست و اصولا دنیای ذهنی ما چیست و کاربرد اراده مان تا به کجاست؟ خوشبختی و بدبختی و غم و شادی کدام است؟ آیا اینها همه مفاهیم و معیارهای ساخته و پرورده بشر و قراردادهای خاص اجتماعی نیست؟ آیابه راستی می توان احساسات تند و سرکش جوانی را لگام زد و افكارغم آلود و محنت زای دوران پیری را از سر بیرون ساخت؟ با بیماری ها چگونه می شود مبارزه کرد و با شکست ها و ناملایمات چطور می توان دست و پنجه نرم کرد و از عرصه این پیکار پیروز و سرافراز بیرون آمد؟ سوال ها در این زمینه و به خصوص در فراگرد نیروی باطن و کارایی تفکر و تعقل فراوان است و حد و مرزی نمی توان برای آنها قائل شد. دانشمندان و متفکران در طی قرون و اعصار کوشیده اند تا پاسخی بر این مسائل و معماها بیابند و هریک به قدر وسع همت خود در این راه تلاش ها کرده و حاصل کارخود را به صورت کتابها و رسالات ارزنده به جهان علم و خردعرضه داشته اند. لیکن در این میان دکتر «ژوزف مورفی» روان شناسی است که علم وعمل را یک جا گرد آورده و نتیجه پژوهش ها و تجربیات خود را در «کتاب قدرت فکر» به رشته تحریر درآورده است. او در کتاب قدرت فکر از پدیده ای شگرف به نام ضمیر و شعور و نیروی هوش و خرد انسان گفت و گو می کند و کارایی اندیشه و عقل را در مصاف با مشکلات زندگی مورد بحث قرار می دهد و از اقیانوس بیکرانی که در اعماق باطن هر موجود بشری قرار دارد سخن می راند و از نیروی فرزانگی و اراده آدمی روایاتی شگفت انگیز نقل می کند.
ضمیر باطن در قلمرو نفسانیات از گستردگی و توان فراوانی برخوردار است و از آن رو که در کتاب قدرت فکر قدرت اعجاب آور این پدیده بارها مورد اشاره و تفسیر قرار می گیرد. برای آشنایی بیشتر خوانندگان گرامی با این نیروی شگرف ذهنی به فرهنگ لغات و واژه های روان شناسی لاروس رجوع می کنیم تا از مفهوم دقیق واژه شعور Conscience شناخت بیشتری بدست آوریم.
کلمه وجدان، شعوريا ضمیز دارای مفهومی چندگانه است. شعور برخود شناختی است که هر کس از زندگی و اعمال و رفتار خویش و همچنین از دنیای خارج پیدا می کند. وجدان و ضمیری که حواس و حافظه ما در حيطه نظارت خود قرار می دهد و ما را در زمان و مکان معینی مستقر می سازد اصولا به صورت فونکسیون و تابع بخصوصی که مقر و پایگاهی در مغز داشته باشد وجود ندارد و از آن گذشته فاقد هرگونه جلوه ظاهری و باطنی است و فقط به دنیای ادراکات ما مربوط می شود و به عبارت بهتر شناخت نفس داشتن معرفتی نسبی نسبت به قضایای جدا از هم می باشد که روی هم رفته می توان آن را نه دنیایی درونی و باطنی بلکه محیطی بیرونی به شمار آورد. شعور شناخت به مراحل مختلفی تقسیم می شود مثل روش مشاهده درونی یا ذهنی، مشاهده بیرونی یا عینی رفتار و الکتروآنسفالوگرافی که ضبط و آنالیز امواج مغزی را شامل می گردد. به گفته ای دیگر ضمیر مترادف با هوشیاری و عقل و خرد است و بین ضمیر خودآگاه و ضمیر ناخودآگاه هفت مرحله فاصله وجود دارد. والاترین مرحله مختص هیجانات و عواطف شدید است که درجه هوشیاری در آن به حد اعلامی رسد حال آن که در مرحله زیرین حالت اغما قرار دارد که در آن تحریکات حسی به جز عکس العمل های محرکه جزئی ایجاد نخواهد شد. در بین این دو به مرحله هوشیاری دقیق، هوشیاری ارادی، رویا و یا مرحله خواب رفتن و خواب سبک و رویاها و بالاخره خواب عمیق می رسیم. آن چه را که اصطلاحا شعور و ضمیر می نامیم سطوح قبل از مرحله خوابیدن است که گستره آن تا حدودی مرحله خواب را نیز در برمی گیرد و به همین علت است که رویاهایمان را به یاد می آوریم و مادری غوطه ور در خواب همچنان گوش به زنگ و در حالت خواب و بیدار هشیار باقی می ماند.
زیگموند فروید در این باره چنین اظهار داشته است: ضمیر ناخودآگاه قسمتی از ضمیر مکتوم و باطنی ماست که سرشار از تمایلات و خواستهای روانی و عمیقا دینامیک ما می باشد و با اینکه به صورت ظاهر مشهود نیست ولی آن را نباید دست کم گرفت. سانسور اخلاقی و باطنی دسته ای از گرایش ها و تمایلات ما را به اعماق ضمیر خودآگاه وا پس می زند لیکن قوای ناخودآگاه باطن هرگز در منطقه ای که واپس زده شده اند، قرار و آرام نمی گیرند و به اشکال مختلف در زندگی روزمره خود را نشان می دهند و یا از رویاها و اختلالات عصبی سربرمی آورند و یا به صور گونه گون ابراز وجود می کنند و بی آنکه خود شخص تمایلی داشته باشد بر رفتار و اعمال او اثر می گذارند.
دکتر ژوزف مورفی عقیده دارد اگر بتوان با تمرین های القائی و تلقینات مکرر گفته هایی را به ضمیر باطن روانه کرد که حاوی پیام های خیر و شادی و خوش بینی و امید باشد و از افکارتيره و مأیوس کننده و منفی در آن اثری نباشد می توان به دروازه های سعادت و خوش بختی راه یافت و زندگی را با رنگی روشن و شادگونه دید و ابرهای اندوه و ملال را برای همیشه از افق دل پراکنده کرد. تردیدی نیست ناملایمات و دشواری های زندگی گاه چنان لاینحل و دشوار جلوه می کنند که انسان خود را در ورطه ای هولناک می یابد که راه به جایی ندارد و کوه یاس چنان او را در زیر بارگران خود خم می کند که یارای سربلند کردن و چاره اندیشی و تدبیر برایش باقی نمی ماند. در کتاب قدرت فکر با استناد به شواهد و مثال های فراوان در خواهیم یافت که زندگی هرکس مولود و مصنوع افکار خود اوست و اگر انسان از قدرت لايزال هوش و شعور باطن خود بهره نجوید لاجرم عمری را در حقارت و خفت و خواری و ناتوانی و مسکنت سپری خواهد کرد و از شیرینی زندگی بهره ای نخواهد برد.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.