جستجو کردن
تخفیف!

هنر ظریف رهایی از دغدغه ها نشر میلکان

کتاب هنر ظریف رهایی از دغدغه ها با عنوان فرعی روشی نو برای خوب زندگی کردن نوشته ی مارک منسن توسط میلاد بشیری ترجمه و به کوشش انتشارات میلکان چاپ و منتشر شده است.

مارک منسن در کتاب هنر ظریف رهایی از دغدغه ها نمی خواهد روش چگونه بدست آوردن و یا اندوختن را به شما آموزش دهد بلکه به شما یاد می دهد چگونه ببازید و بعد از آن رها کنید.

شما را به مطالعه ی قسمتی از کتاب هنر ظریف رهایی از دغدغه ها در سایت خرید کتاب با تخفیف بوکالا دعوت می کنیم.

قیمت اصلی 55,000 تومان بود.قیمت فعلی 52,250 تومان است.

توضیحات

قسمتی از کتاب هنر ظریف رهایی از دغدغه ها

چارلز بوکفسکی مردی الکلی، زن باره، قمارباز، بی دست و پا، خسیس، بی اعتبار، و در بدترین اوقات زندگی، شاعر بود. بعید است کسی روزی برای یافتن اصول زندگی بهتر به سراغ او برود، یا منتظر باشد نامش را در یک کتاب خودیاری ببیند. و دقیقا به همین دلیل او بهترین نقطه ی آغاز است.

بوکفسکی می خواست نویسنده شود؛ اما دهها سال طول کشید و تقریبا هیچ کدام از مجله ها، روزنامه ها، مجله های تخصصی، بنگاه های ادبی و ناشران حاضر نشدند اثری از او منتشر کنند. می گفتند که آثارش افتضاح است. خام، زشت و فاسد است. در حالی که توده ی جوابیه های رد آثار و سنگینی شکستهایش بیشتر و بیشتر می شد، به افسردگی و الكل گرفتار شد؛ دردی که در بیشتر اوقات عمر گریبانش را رها نکرد.

بوکفسکی شغل ثابتی داشت و متصدی بایگانی در اداره ی پست بود. حقوق ناچیزی می گرفت و بیشترش را خرج مشروب می کرد. باقی مانده ی حقوقش را هم با قمار و شرط بندی در میدان اسب دوانی به باد می داد. شب ها، در تنهایی مشروب میخورد و گاهی اوقات با ماشین تحریر زهواردرفته اش شعرهایش را چکش کاری می کرد. اغلب، کف زمین از خواب بیدار می شد؛ چون شب قبل همان جا از هوش رفته بود.

*** خريد کتاب هنر ظریف رهایی از دغدغه ها ***

اسی سال از عمرش را در تاریکی و پوچی با الكل، مواد، قمار و زنان بدکاره گذراند. وقتی پنجاه ساله شد، بعد از یک عمر شکست و بیزاری از خود، مسئول
انتشارات کوچکی علاقه ی خاصی به او پیدا کرد. برای آن مسئول ممکن نبود که پیشنهاد پول زیاد یا قول فروش بالا به بوکفسکی بدهد؛ اما مهر عجیبی به این بازنده ی مست پیدا کرده بود و تصمیم گرفت بختش را با او بیازماید. این اولین فرصت واقعی بود که بوکفسکی پیدا می کرد. خودش هم متوجه اهمیت موضوع شده بود. در جواب به مسئول انتشارات نوشت: «من یکی از این دو گزینه را باید انتخاب کنم: در اداره پست بمانم و دیوانه شوم، یا این که از این جا بیرون بزنم و سرگرم نویسندگی شوم و از گرسنگی بمیرم. من تصمیم گرفته ام از گرسنگی بمیرم.»

بوکفسکی پس از امضای قرارداد، اولین رمانش را ظرف سه هفته نوشت. نام رمانش اداره ی پست بود. در تقدیم نامه ی کتابش نوشت: تقدیم به هیچ کس.

بوکفسکی شاعر و رمان نویس موفقی شد. شش رمان و صدها شعر منتشر کرد و بیش از دو میلیون نسخه از کتابهایش فروخته شد. برخلاف انتظار همه به ویژه خودش، به شهرت رسیده بود.

داستان هایی مثل داستان زندگی بوکفسکی، سرچشمه ی روایت های فرهنگی ما هستند. زندگی بوکفسکی، تجسمی از رؤیای امریکایی است. یک نفر برای آنچه می خواهد می جنگد، هرگز تسلیم نمی شود و بالاخره به بزرگترین رؤیاهایش دست می یابد. عملا فیلمی آماده است تا کسی بیاید و آن را روی پرده ی سینما ببرد. ما همگی به داستان هایی مثل داستان بوکفسکی نگاه می کنیم و می گوییم: «دیدی؟ اون هیچوقت تسلیم نشد. هیچ وقت از تلاش دست برنداشت. همیشه به خودش ایمان داشت. در برابر همه ی دشواری ها استقامت کرد و به چیزی که می خواست، رسید.»

پس عجیب است که روی سنگ قبر بوکفسکی این جمله حک شده است: «سعی نکن.»

با وجود فروش کتاب ها و کسب شهرت، بوکفسکی هنوز بازنده بود. او می دانست که موفقیتش حاصل عزمی راسخ نیست. کامیابی او از این حقیقت ریشه گرفته بود که می دانست بازنده است، با زندگی را پذیرفته بود و بعد صادقانه درباره اش نوشته بود. او هرگز سعی نکرد چیزی غیر از خودش باشد. نبوغ بوکفسکی در گشودن گره های دشوار یا تبدیل شدن به غول ادبی نبود؛ کاملا عکس این بود. نبوغ او صداقتش بود، به ویژه هنگامی که از جنبه های ناخوشایند وجود خود می نوشت و شکست ها و ناکامی هایش را بدون تردید با دیگران به اشتراک می گذاشت.

این داستان واقعی موفقیت بوکفسکی است: کنارآمدن او با خودش به عنوان فردی شکست خورده. بوکفسکی هیچ انگیزه ای برای موفقیت نداشت. حتی پس از به شهرت رسیدن، وقتی به نشست های شعر خوانی می رفت، بیش از اندازه مست بود و به حاضران ناسزا می گفت. هنوز هم در ملأعام بی شرمی می کرد و سعی می کرد با هر زنی باشد. شهرت و موفقیت، او را به انسانی بهتر تبدیل نکرد. همچنین، به خاطر تبدیل شدن به انسانی بهتر نبود که به شهرت و موفقیت رسید.

*** خريد کتاب هنر ظریف رهایی از دغدغه ها مارک منسن با تخفیف  ***

پرورش نفس و موفقیت، اغلب باهم رخ می دهند، اما این لزوما به این معنا نیست که اینها یکی هستند.

فرهنگ امروز ما خلاصه شده است در انتظارات مثبت اما غیرواقعی: خوشحال تر باشید. سالم تر باشید. بهترین باشید، بهتر از دیگران، باهوش تر، فرزتر، ثروتمندتر، جذاب ترین معروف تر، سازنده تر، رشک برانگیزتر و تحسین شده تر. بی نقص و شگفت انگیز باشید. هر روز قبل از صبحانه چهار تخم طلا بگذارید و در حالی که همسر سلفی انداز و دو کودک و نصف تان را برای خداحافظی می بوسید، در بالگردتان بنشینید و به سوی دفتر کارتان بروید. شما شغل فوق العاده لذت بخشی دارید و روزهای تان را صرف انجام کارهای بسیار ارزشمندی می کنید که احتمالا روزی کره ی زمین را نجات خواهد داد.

اما اگر یک لحظه دست نگه دارید و واقعا به اینها فکر کنید، متوجه می شوید که توصیه های مرسوم زندگی، تمام توصیه های مثبت و خودیارانه ای که هر روز می شنوید، در واقع بر نداشته هایتان تمرکز دارند. آنها آن چیزهایی را نشانه می گیرند که اکنون کمبودهای شخصی و شکست هایتان قلمداد می کنید، و همانها را برایتان برجسته می کنند. شما بهترین راههای کسب پول را یاد می گیرید؛ چون حس می کنید که در این لحظه پول کافی ندارید. جلوی آینه می ایستید و جملات تصدیق کننده ای را تکرار می کنید که مثلا زیبا هستید؛ چون حس می کنید که زیبا نیستید. به توصیه هایی که درباره ی معاشرت و رابطه و دوستی است، عمل می کنید؛ چون حس می کنید که اکنون دوست داشتنی نیستید. تمرین های تجسم فکری مسخره ای را برای موفق تر شدن انجام می دهید؛ چون حس می کنید که اکنون به اندازه ی کافی موفق نیستید.

از قضا این پافشاری بر چیزهای مثبت، پافشاری بر آن چه بهتر و برتر است، تنها دستاوردش این است که دائم به ما یادآوری می کند چه چیزی نیستیم، یا چه چیزی کم داریم، یا باید چه می شدیم، ولی نتوانستیم بشویم. به هر حال، هیچ شخص واقعا خوشحالی نیاز ندارد جلوی آینه بایستد و تکرار کند که خوشحال است؛ او به طور معمول خوشحال است.

ضرب المثلی تگزاسی می گوید: هرچه سگ کوچک تر باشد، صدای واق واقش بلندتر است. یک مرد بااعتماد به نفس نیازی ندارد که ثابت کند با اعتماد به نفس است. یک زن ثروتمند نیازی ندارد که ثابت کند ثروتمند است. بالاخره یا آنطور هستی یا نیستی. اگر دائم آرزوی چیزی را داشته باشی، ناخودآگاه این حقیقت را تقویت می کنی که آن را نداری. 

*** خريد کتاب هنر ظریف رهایی از دغدغه ها ***

همه ی آدمها و تبلیغات تلویزیونی شان می خواهند شما باور کنید که رمز زندگی خوب در داشتن شغل بهتر یا ماشین قوی تر یا نامزد قشنگتر یا وان آب گرم با استخر بادی برای بچه ها و … است. دنیا پیوسته به شما می گوید که راه رسیدن به زندگی بهتر بیشتر، بیشتر و بیشتر است: بیشتر بخرید، بیشتر داشته باشید، بیشتر بسازید، بیشتر باشید. شما پیوسته با پیام هایی بمباران می شوید که همیشه دغدغه ی همه چیز را داشته باشید: دغدغه ی خرید تلویزیون جدید، دغدغه ی مسافرتی بهتر از مسافرت بقیه ی همکاران، دغدغه ی خرید محوطه ی چمن تزیینی در جلوی خانه، دغدغه ی خرید یک مونوپاد خوب و ….

چرا؟ حدس من این است: دغدغه ی داشتن چیزهای بیشتری برای رونق اقتصاد خوب است.

و اگرچه داشتن اقتصاد پررونق هیچ اشکالی ندارد، داشتن دغدغه های بیش از اندازه، به سلامت روحی و روانی آدم آسیب می زند. باعث می شود که بیش از حد به چیزهای ظاهری و ساختگی وابسته شود و زندگی تان را وقف دنبال کردن سراب خوشحالی و رضایت کنید. کلید زندگی خوب، داشتن دغدغه های بیشتر نیست؛ بلکه داشتن دغدغه های کمتری واقعی تر، ضروری تر و مهم تر است.

*** خريد کتاب هنر ظریف رهایی از دغدغه ها با تخفیف  ***

توضیحات تکمیلی

وزن180 کیلوگرم

نقد و بررسی‌ها

هنوز بررسی‌ای ثبت نشده است.

.فقط مشتریانی که این محصول را خریداری کرده اند و وارد سیستم شده اند میتوانند برای این محصول دیدگاه(نظر) ارسال کنند.