توضیحات
قسمتی از کتاب نفوذ کلام شیوا سخن بگویید تا احترام بیافرینید
سرنوشت ما با اندیشه های مان تغییر می کند و می توانیم همانی شویم که در آرزویش هستیم و همان اقدامی را بکنیم که آرزویش را داریم، به شرط آنکه اندیشه های مان با آرزوهایمان منطبق و همسو شوند.(اوریسون سوئت ماردون)
راز موفقیت شما، توانایی در سخن گفتن با مخاطب تان است. زیبا سخن گفتن حرمت و توجه دیگران را نسبت به شما بر می انگیزد و در هر موقعیتی که هستید محترم تر و گرامی تر می شوید و مورد توجه کسانی قرار می گیرید که می توانند یاری تان دهند و درها را برای تان بگشایند و نیز با خوب سخن گفتن می توانید دیگران را متقاعد کنید که اساسا هوشمندتر و با استعدادتر از دیگرانی هستید که قادر به زیبا سخن گفتن نیستند.
گرانبهاترین و ارجمند ترین دستمایه و سرمایه شما کدام است؟ اندیشه تان. ارزشمندترین مهارت شما، توانایی تان در نیکو و ژرف اندیشیدن و روشن تر بیان کردن خویشتن خویش است. این مهارت در مقایسه با هر استعداد و مهارت دیگری که می خواهید در خود پرورش دهید یاری تان می دهد تا موقعیت برتری کسب کنید و به تبع آن درآمد بیشتری داشته باشید و سریع تر ترقی کنید. در مجموع تنها طريق نشان دادن مهارت و استادی تان در موضوع یا حوزه یی مشخص این است که اندیشه ها و عقایدتان را به رسایی بیان کنید و به روشنی بر سپید کاغذ روان گردانید، وقتی زیبا سخن می گویید، دیگران می گویند: «واقعا می داند چه می خواهد بگوید.»
نکته قابل توجه و دل نشین این که ذهن یا به عبارتی مغز مانند عضله است، هر چه بیشتر از آن کار بکشید قوی تر و تواناتر می شود؛ بنابراین پیش از هر سخن گفتن؛ با سامان دادن اندیشه های تان و کلامی که می خواهید بر زبان آورید، رویکردی آگاهانه تر و هشیارانه تر از آنچه هم اکنون بر زبان می آورید خواهید داشت. برنامه ریزی، آماده سازی و ایراد سخن رانی و ابراز – آرایتان شما را وامی دارد تا از ذهن خود در بالاترین سطح ممکن بهره گیرید و به واقع شما را چابک تر و تواناتر می گرداند.
بر ترس های تان غلبه کنید و فعالیت تان را شتاب و قدرت بخشید
چند سال پیش سمینار یک روزه یی در باب «کارآیی اجرایی» با گروهی از ساکنان کوی تجارت و صنعت داشتم، به هنگام ایراد سخن رانی بر اهمیت خوب سخن گفتن و «نقش نفوذ کلام در تجارت» تأکید بسیار کردم.
در پایان روز، یکی از شرکت کنندگان در سمینار که فعالیت تجاری داشت با شرم بسیار به نزدم آمد و گفت تحت تأثير بياناتم قرار گرفته، و تصمیم دارد روش های مؤثر سخن گفتن را بیاموزد و می خواهد سخن رانی ماهر شود. می گفت از این که پیوسته روسایش او را نادیده می گیرند و راه ترقی اش بسته شده، خسته و کلافه است. یک سال بعد نامه یی از او دریافت داشتم که ماجرای خود را چنین رقم زده بود که فورا آستین ها را بالا زده، دست به کار شده تا تصمیم خویش را عملی کند. او به یکی از جلسات گروه های آموزش سخن رانی پیوسته بود که به طور هفتگی تشکیل جلسه می داد و در هر جلسه از اعضا خواسته می شد از جای خود برخاسته در باب هر موضوعی که تمایل دارند سخن بگویند و هیأت داوران این جلسات به فرد سخن ران نمره می دادند.
آموزندگان سخن رانان از روش های نظام مندی جهت رفع اضطراب و حساسیت زدایی بهره می گرفتند بدین معنا که اگر کسی کاری را به تکرار انجام دهد، او سرانجام حساسیت خود را در قبال آن از دست می دهد. وقتی کسی در جمع به دفعات مختلف سخن بگوید، سرانجام ترسش می ریزد و کمتر دچار لغزش گفتاری می شود.
او همچنین یک دوره چهار هفته یی برنامه های آموزشی دیل کارنگی را نیز گذرانده بود که در هر مرحله یی مکلف شده بود در برابر همتایان و همقطاران خود سخن بگوید. ظرف شش ماه، چندین بار در میان دوستان و آشنایان و همقطاران سخن رانی کرده، هراس و هیجانش در سخن گفتن به طور کامل فرو نشسته بود و به جای آن اعتماد به نفس غریبی به دست آورده بود که به او اطمینان می داد می تواند با قابلیت و توانایی بسیار خواسته های خود را در حضور مخاطبان و شنوندگانش بیان کند.
درها به روی تان گشوده می شود
آنگونه که آن دوست در نامه اش رقم زده بود در همان احوال که او مسیر رشد و حصول به اعتماد به نفس را در می نوردید، در دفتر مهندسی شان یک موضوع اضطراری پیش آمد.
قرار بود یکی از شرکایش گزارشی برای مشتریان ثابت دفتر مهندسی عرضه دارد. اما آن شریک بیمار شده بود و نمی توانست در جلسه معرفی خدمات شرکت کند. رییس بخش از او می پرسد آیا حاضر است به جای مهندس بیمار، سخن رانی کند و به معرفی خدمات سازمان مهندسی بپردازد.
او این تکلیف را پذیرا می شود.
او همه بعدازظهر آن روز و صبح روز بعد را صرف آماده سازی سخن رانی خود می کند. آنگاه به دفتر مشتریان می رود و به شیوه یی بسیار زیبا به معرفی خدمات دفتر مهندسی می پردازد و با این معرفی یک پیشنهاد پروژه جدید برای دفتر کسب می کند. وقتی به دفتر خود باز می گردد، رییسش به او میگوید رییس بخش طرح های اجرایی به او تلفن زده و تشکر کرده که کسی را به این نشست روانه کرده اید که این چنین استادانه دفتر مهندسی و خدمات آن را معرفی کرده است.
از آن پس، هر چند روز یک بار جهت معرفی خدمات دفتر به سازمانهای مختلف گسیل می شد. و از آن زمان به بعد ترقی کرده و باز هم ترقی کرده و موقعیت اداری اش استحکام یافته بود. دیری نگذشت که به عضویت هیأت مدیره پذیرفته شده، راه برای آنکه یکی از شرکای آن مؤسسه شود، هموار گردیده بود. برایم نوشته بود که با همین تصمیمی که اتخاذ کرد تا سخن ران توانایی شود و تصمیم خود را نیز عملی گرداند، همه زندگی اش دگرگون شد.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.