در آغوش نور 5

کتاب در آغوش نور 5 نوشته ی جرج ریچی جلد پنجم از مجموعه ی هفت جلدی در آغوش نور است که توسط فریده مهدوی دامغانی ترجمه و به کوشش نشر ذهن آویز چاپ و منتشر شده است.

با نهایت حیرت، به شدت بیش از پیش افزایش یافته آن نور خیره شدم؛ آن نور از هیچ کجا نمی آمد، اما همزمان، گویی در هر سو می درخشید! حتی همه ی لامپهای آن بخش نیز نمی توانستند چنین نور اعجاب آوری را به وجود بیاورند! آن نور، به طرز غریبی، درخشان و خیره کننده بود: به این می مانست که گویی میلیونها فانوس بسیار درخشان، همزمان، در نقطه ای روشن شده باشند؛ و درست در میان شگفتی و حیرتم، اندیشه ای بسیار منطقی به ذهنم آمد که از مطالعات من در رشته بیولوژی در دوران آموزشم در کلاسهای پیش دانشگاهی، ایجاد می شد: با خود اندیشیدم که چه شانس بزرگی دارم که در این لحظه، از بینایی فیزیکی برخوردار نیستم! در غیر این صورت، يقينا نابینا می شدم! یقینا رتینای چشمهایم، در یک دهم ثانیه از میان می رفت …
نه، خود را بیدرنگ تصحیح کردم. نه آن نور.
بلکه او.

او بی اندازه نورانی و درخشان بود تا بتوان به وی نگاه کرد… در آن هنگام، تازه در می یافتم که آن چه به عنوان روشنایی در نظر گرفته بودم، نور نبود، بلکه مردی بود که به داخل اتاقک قدم نهاده بود. یا شاید هم مردی از نور، به نزدم آمده بود.