مه زاد ( اول،قسمت اول:آخرین امپراطوری)

کتاب آخرین امپراطوری اثر برندون سندرسون عنوان کتاب اول از قسمت اول مجموعه ی مه زاد است که توسط امیرمهدی عاطفی نیا ترجمه و به همت نشر آذرآباد به چاپ رسیده است.

با ما در بوکالا با قسمتی از کتاب آخرین امپراطوری از مجموعه ی مه زاد همراه باشید.

ادامه مطلبShow less
موجود شد خبرم کن!
مرجع:
51475
نام برند:
صنایع دستی آقاجانی

گلاب پاش فیروزه کوبی آقاجانی ساخته شده از بهترین فیروزه نیشابور و مس تولید صنایع دستی آقاجانی است. این گلاب پاش فیروزه کوب دارای استاندارد ملی ایران و گارانتی 10 ساله ی تولید کننده است. ارتفاع این محصول 53 سانتی متر است. لازم به ذکر است از آنجا که تمامی مراحل تولید گلاب پاش فیروزه کوبی آقاجانی با دست انجام می شود احتمال چند سانتی متر تفاوت در تمامی محصولات وجود دارد.

صنایع دستی آقاجانی

آجیل خوری مس و خاتم کاری کد K064 با ارتفاع 16 سانتی متری یکی از محصولات تولید صنایع دستی آقاجانی است که در ساخت و تولید آن از بهترین مواد اولیه استفاده شده است. این آجیل خوری مس و خاتم دارای استاندارد ملی ایران و گواهینامه کیفیت جهانی ISO9001:2015 می باشد. خاتم کاری یکی از زیباترین و مشهورترین صنایع دستی اصفهان است.

صنایع دستی آقاجانی

گلدان مسی فیروزه کوب تولید صنایع دستی آقاجانی از بهترین فیروزه نیشابور و مس توسط هنرمندان اصفهانی ساخته شده است. این «گلدان فیروزه کوبی» دارای گواهینامه جهانی iso9001:2015 و استاندارد ملی ایران است و همچنین دارای کارت ضمانت 10 ساله صنایع دستی آقاجانی است.

توضیحات

قسمتی از کتاب آخرین امپراطوری

بخش اول (رهایی یافته از هاتسین)

من خود را انسانی با اخلاق و درستکار می دانم. اما انسان چه کاری انجام نمی دهد؟

متوجه شده ام که حتی یک قاتل نیز تا حدودی اقدامات خود را اخلاقی می داند.

شاید شخصی دیگر که داستان زندگی من را بخواند، مرا فردی مستبد و ظالم خطاب کند. می تواند مرا متکبر و خودبین بخواند. چه چیزی باعث می شود صحت عقاید آن انسان از عقاید من کمتر باشد؟

*** خريد کتاب آخرین امپراطوری ***

فکر می کنم تمام این چیزها به یک حقیقت ختم می شود: در نهایت این من هستم که ارتش در اختیار دارم. خاکستر از آسمان می بارید.

وین حرکت ذرات نرم و ریز خاکستر را در هوا تماشا کرد. با آسودگی خیال، خونسرد آزادانه. ذرات ریز دوده همچون دانه های برف سیاه رنگ بر شهر تیره لوتادل نازل می شد.

آن ها در کنج ها و گوشه ها خزیده بودند، همراه با نسیم ملایم حرکت می کردند و درون گردبادهای کوچک روی سنگفرش خیابان ها میچرخیدند. خیلی سرد و بی تفاوت به نظر می رسیدند. قرار بود چگونه باشد؟

وین به آرامی در یکی از اتاقک های نگهبانی گروه نشسته بود مخفیگاه های ساخته شده از آجر در کنار پناهگاه، اعضای گروه از درونش می توانستند خیابان را زیر نظر بگیرند و به دنبال نشانه های خطر باشند. وین در حال انجام وظیفه نبود؛ اتاقک نگهبانی یکی از اندک مکان هایی بود که او می توانست با خود خلوت کند. وین تنهایی را دوست داشت. وقتی تنهایی، کسی نمی تونه بهت خیانت کنه. این حرف وین بود، برادرش خیلی چیزها به او آموخته بود، سپس با انجام کاری که همواره وعده ی انجامش را می داد، حرف هایش را اثبات کرده بود . با خیانت کردن به او، تو فقط از این طریق یاد خواهی گرفت. همه بهت خیانت می کنن، وین، همه. بارش خاکستر ادامه داشت. گاهی اوقات وین خود را به جای خاکستر، باد و یا حتی خود مه تصور می کرد. چیزی بدون فکر و خیال که به سادگی وجود داشته باشد، فکر و دلواپسی نداشته باشد و آزرده خاطر نشود. این گونه می توانست آزاد باشد.

صدای قدم هایی را در نزدیکی خود شنید، سپس دری که پشت اتاقک قرار داشت به سرعت باز شد.

یولف درحالی که سرش را وارد اتاق کرده بود، گفت: وین! پس اینجایی؟ کیمن نیم ساعته داره دنبالت می گرده.

یه جورایی واسه همین اینجا مخفی شدم.

یولف گفت: «باید راه بیافتی، عملیات تقریبا داره شروع میشه.»

یولف پسری قد بلند و لاغر اندام که با وجود ساده لوح بودنش پسر خوبی بود . البته اگر می شد کسی را که در دنیای اراذل و تبهکاران بزرگ شده است، فردی "ساده" خطاب کرد.

البته به این معنا نبود که یولف به او خیانت نمی کند. خیانت هیچ ربطی به دوستی و رفاقت نداشت؛ این یک حقیقت ساده برای زنده ماندن بود. زندگی در خیابان ها سخت و دشوار بود و اگر یک دزد اسکا می خواست خود را از دستگیری و اعدام دور نگه دارد، بایستی فردی آزموده و اهل عمل می بود.

بیرحمی یکی از سودمندترین احساسات بود. این نیز یکی دیگر از گفته های رین بود.

یولف پرسید: «خب؟ باید راه بیافتی، کیمن عصبانیه.» اون کی عصبانی نیست؟ با این حال وین سرش را به نشانه ی تایید تکان داد و به زحمت خود را از فضای تنگ اما راحت اتاقک نگهبانی خارج کرد. از کنار یولف گذشت و از دریچه بیرون پرید. وارد راهرویی شد و تا انتهای آشپزخانه پیش رفت. آن اتاق یکی از چندین اتاق پشت مغازه بود که به عنوان پوششی برای پناهگاه به کار می رفت. خود محل استراحت خدمه در تونلی سنگی و زیرزمینی در زیر ساختمان مخفی شده بود. وین از درب پشتی ساختمان خارج شد، یولف پشت سرش حرکت می کرد. عملیات در چندین بلوک آن طرف تر و در محله اعیانی تری از شهر انجام می شد. این یک عملیات پیچیده بود یکی از پیچیده ترین عملیات هایی که وین تا به حال دیده بود. با فرض اینکه کیمن دستگیر نشده باشد، نتیجه کار به راستی عالی خواهد بود. اگر دستگیر شده باشد.... خب، فریب دادن نجیب زادگان و مشاوران حرفه ای بسیار سخت بود . اما مطمئنا بهتر از کارکردن در آهنگری ها با کارخانجات نساجی بود.

وین از کوچه باریک خارج و به خیابانی تاریک و پر از خانه های اجاره ای در یکی از محله های فقیرنشین اسکاها در شهر وارد شد. اسکاهایی که برای کار کردن بسیار خسته و یا مريض بودند، زیر بارش خاکستر در کنار دیوارها در خود فرو رفته بودند. وین سرش را پایین نگه داشت و کلاه شنلش را در مقابل ریزش همیشگی ذرات خاکستر روی سرش کشید.

آزاد. نه، من هرگز آزاد نخواهم بود. رین وقتی رفت با قاطعیت این موضوع رو اعلام کرد.

کیمن یکی از انگشتان چاق و فربه اش را بالا آورد و درحالی که به صورتش ضربه می زد، گفت: «بالاخره اومدی! کجا بودی؟»

وين اجازه نداد احساس نفرت یا طغیان در چشمانش نمایان شود. با آرامش سرش را پایین انداخت و همان کاری را کرد که کیمن انتظار دیدنش را داشت. راه های دیگری برای قوی بودن وجود داشت، این درس را خودش آموخته بود.

کیمن کمی غر زد، سپس دستش را بالا برد و سیلی ای با پشت دستش به صورت وین زد. وین از شدت ضربه به دیوار کوبیده شد و گونه اش از درد سرخ گشت. او درحالی که به دیوار چوبی تکیه داده بود روی زمین افتاد، اما مجازاتش را بی صدا تحمل کرد. یک کبودی دیگر، او به اندازه کافی قوی بود که از پس این موضوع بر بیاید. قبلا این کار را زیاد انجام داده بود.

کیمن با عصبانیت گفت: «گوش کن ببین چی میگم. این عملیات خیلی مهمه، به اندازه هزاران باکس ارزش داره ارزشش صدها برابر از خود تو بیشتره. اجازه نمیدم خرابش کنی، شیر فهم شد؟»وین سرش را به نشانه ی تایید تکان داد.

کیمن درحالی که صورت خپل و چاقش از شدت خشم سرخ شده بود، برای لحظه ای او را برانداز کرد. سرانجام درحالی که زیر لب با خود حرف می زد، نگاهش را از او گرفت.

او از چیزی ناراحت بود. چیزی بیشتر از وين. شاید خبر شورش چندین روز پیش اسکاها در شمال را شنیده بود. ظاهرا یکی از لردهای استانی به اسم تموس ترستینگ به قتل رسیده و املاکش به آتش کشیده شده بود. چنین آشوب هایی برای کار و کاسبی بد بود و باعث می شد طبقه اشراف هوشیارتر شوند و کمتر فریب بخورند. چنین اتفاقاتی یکی پس از دیگری می توانست به صورت جدی باعث کاهش منافع کیمن شود.

وین با خود گفت: اون دنبال یکی می گرده که مجازاتش کنه. اون همیشه قبل از شروع عملیات عصبانی و دست پاچه میشه.

وین سرش را بالا آورد و به کیمن نگاه کرد، مزه ی خون را روی لبش احساس می کرد باید کمی از خود اعتماد به نفس نشان می داد، چون كیمن از گوشه ی چشم به او نگاه می کرد و چهره اش در هم کشیده شده بود. دستش را بالا برد تا دوباره وین را کتک بزند.

وين مقداری از عنصر اقبال خود استفاده کرد.

فقط مقدار کمی از آن را مصرف کرد، چون به بقیه اش برای انجام عملیات نیاز داشت. او عنصر اقبال را به طرف کیمن هدایت و اعصابش را آرام کرد. رهبر گروه مکثی کرد ارتباطی با وین احساس نمی کرد، اما با این حال تاثیراتش را حس می کرد. برای لحظه ای ایستاد؛ سپس آهی کشید، از وین روی برگرداند و دستش را پایین آورد.

وین همچنان که کیمن با حالتی سنگین از او دور می شد، لبش را پاک کرد. ارباب دزدان در کت و شلوار یک نجیب زاده بسیار جذاب به نظر می رسید.آن لباس، گرانبهاترین لباسی بود که وین تا به حال دیده بود پیراهنی سفید به تن داشت که رویش جلیقه ای به رنگ سبز تیره با دکمه هایی طلایی رنگ پوشیده بود...

*** خريد کتاب آخرین امپراطوری ***

ادامه مطلبShow less
جزئیات محصول
51475

مشخصات

نویسنده
برندون سندرسون
مترجم
امیرمهدی عاطفی نیا
ناشر
آذرباد
تعداد صفحات
466
وزن
547گرم
شابک
9786006225814
دیدگاه کاربران
بدون نظر

افزودن نظر جدید

  • بسته بندی و ارسال:
  • محتوای کتاب:
  • کیفیت ترجمه:
  • کیفیت چاپ:
این کالا را با استفاده از کلمات کوتاه و ساده توضیح دهید.
برچسب های محصول
You may also like
قطره

کتاب وقتی نیچه گریست اثر اروین یالوم ترجمه سپیده حبیب به کوشش نشر قطره چاپ و منتشر شده است.

کتاب وقتی نیچه گریست آمیزه ای است از واقعیت و خیال، جلوه ای از عشق، تقدیر و اراده در وینِ خردگرایِ سده یِ نوزدهم و در آستانه ی زایش دانش روانکاوی.

فریدریش نیچه، بزرگترین فیلسوف اروپا. یوزف بویر، از پایه گذاران روانکاری... دانشجوی پزشکی جوانی به نام زیگموند فروید همه اجزایی هستند که در ساختار رمان «وقتی نیچه گریست» در هم تنیده می شوند تا حماسه ی فراموش نشدنی رابطه ی خیالی میان بیماری خارق العاده و درمانگری استثنایی را بیافرینند. ابتدای رمان، لو سالومه، این زن دست نیافتنی، از برویر می خواهد تا با استفاده از روش آزمایشی درمان با سخن گفتن، به بیری نیچه ی ناامید و در خطر خودکشی بشتابد. در این رمان جذاب دو مرد برجسته و اسرار آمیز تاریخ تا ژرفای وسواس های خویش پیش می روند و در این راه به نیروی رهایی بخش دوستی دست می یابند.

دکتر اروین یالوم استاد روانپزشکی دانشگاه استنفورد، گروه درمانگر روان درمانگر اگزیستانسیال، در خلال این رمان آموزشی، به توصیف درمان های رایج برای وسواس فکری که هر دو شخصیت داستان به نوعی گرفتار آن اند، می پردازد؛ ولی درنهایت روش روان درمانی اگزيستانسيال و رابطه ی پزشک- بیمار است که کتاب بیش از هر چیز در پی معرفی آن است.

دکتر سپیده حبیب، مترجم این کتاب، روانپزشک است و با یادداشت های متعدد خود درباره ی مفاهیم تخصصی روانشناسی، روانپزشکی و پزشکی درک این اثر برجسته را برای خوانندگان غیرمتخصص در این زمینه بسیار آسان کرده است.

نیستان

رمان چشمان تاریکی نوشته ی دین کونتز توسط خانم ناهید هاشمیان ترجمه و به کوشش نشر نیستان چاپ و منتشر شده است.

در بخشی از رمان چشمان تاریکی دین کونتز می خوانیم:

باید به ۲۰ ماه قبل برگردیم. موقعی که یک دانشمند چینی به نام لی چن در حالی که یک دیسکت حاوی اطلاعات سلاح های بیولوژیکی و خطرناک چین در دهه اخیر را داشت، در آمریکا مبتلا شد. آنها آن را ووهان ۴۰۰ نامیدند چون از آزمایشگاه RDNA شهر ووهان خارج شده بود و چهارصدمین میکروارگانیسم دست ساز در مرکز تحقيقات آنجا بود. ووهان ۴۰۰ یک سلاح بی نقص بود. فقط انسان را تحت تاثیر قرار می داد و توسط حیوانات منتقل نمی شد. مانند سیفلیس در خارج از بدن بیشتر از یک دقیقه زنده نمی ماند. یعنی نمی توانست به طور دائم اشیا یا مکانی را مانند سیاه زخم یا سایر میکروارگانیسم های کشنده، آلوده کند. با مرگ میزبان، نابود می شد و نمی توانست در دمای کمتر از ۳۰ درجه سانتی گراد زنده بماند. این همه مزیت در یک سلاح خیلی جالب بود...

سخن

رمان یکی نبود (2 جلدی) نوشته ی عاطفه منجزی به کوشش انتشارات سخن چاپ و منتشر شده است.

همه وجودش بی دریغ کسی را می طلبید تا برای همه ی عمر زنجیدگی های جان خسته اش را در کنار او به فراموشی بسپارد. کسی که به وقتش بتواند برای او نقش مادر، همسر، دوست، مردم و هزار نقش رنگارنگ دیگر را بازی کند. کسی که جسم و روحش را به شما آرامشی بکشاند که خدا برای هر جفتی نوید داده بود... کسی که با او مدارا کند. با اویی که درد تنهایی کشیده بود... درد یتیمی درد غریبی در بین قربا... دلش مداوایی عاشقانه می خواست ... مداوایی صمیمانه و پر از عطوفت... و شیرزاد آن کسی بود که می توانست همه ی این ها را مثل گنج گران بهایی به او هدیه دهد... پتانسیلش را داشت.

سخن

رمان شب چراغ (2جلدی) اثری است با همکاری عاطفه منجزی و م بهارلویی و به کوشش انتشارات سخن چاپ و منتشر شده است.

خودش هم نمی دانست قصد کرده انتقام چه چیز را از سوگل بگیرد...انتقام تقاضایی که برای طرزنامیدنش توسط او داشت و تاکیدی که بر خانم زاهد کرده بود یا انتقام دست های استادی که روی شانه های ظریف او نشسته بود؟! دلیلش هر چه بود، این انتقام برای خودش هم گران تمام شده بود؛ این چند روز بدترین روزهای عمرش را گذرانده بود، اما راه دیگری جز همین راهی که می رفت بلد نبود! بالاخره سرو کله ی سوگل از پشت شیشه ی اتاق تشریح پیدا شد. وقتی نگاهش به سوگل افتاد و خیالش راحت شد که آمده، توانست با خیال راحت نفسی تازه کند و با حضورذهن بیشتری به ادامه ی تدریسش برسد. گاهی لجاجت، بزرگترین انگیزه ها را به او می داد.

یوپا

رمان گناهکار (2جلدی) نوشته ی فرشته تات شهدوست به کوشش انتشارات یوپا چاپ و منتشر شده است.

غرور، تعصب و گناه داستانی می سازند که فضای سیاه و سفیدش در برگیرنده ی لحظاتی تکان دهنده است که هم تن را به لرزه می اندازد و هم تا پایان ماجرا، خواننده را با خود می کشاند.

ذهن آویز

رمان مجنون تر از فرهاد (2جلدی) نوشته ی م بهارلویی به کوشش انتشارات ذهن آویز چاپ و منتشر شده است.

بالاخره اشکم سرازیر شد. سرم را بلند کردم و گفتم: تو اگه بری، من بعد تو یه مرده می شم. مرده ای که تنها تفاوتش با بقیه مرده ها اینه که نفس می کشه. یادته میگفتی بغض نشکنم رو می شکنی؟ از حالا به بعد دیگه خیلی راحت این بغض شکسته می شه! تو بگو محراب، من بعد تو چه کار کنم؟ کاش می فهمیدی این پری که مقابلت ایستاده مثل بچه ای که از دست مامانش کتک خورده، مشتاقانه منتظره به آغوش همونی پناه ببره که از دستش کتک خورده!

یوپا

کتاب این یک فرشته است (براساس سرگذشت واقعی ملیکا کانطوری) نوشته ی محدثه رجبی توسط انتشارات یوپا چاپ و منتشر شده است.

کتاب این یک فرشته است داستان دخترانگی های بی پایانی است که با تلخ ترین حالت ممکن پایان یافته است. این یک فرشته است داستان عشق است... داستان لبخندهای زیبایی که صورت پرنشاط دختری به نام ملیکا را مزین می کند و عشق را در رگ های او به جریان در می آورد.

این یک فرشته است روایت پاکی و مهربانی دختری است که آفریده شده ای است برای صداق و فرشته بودن!

گاهی اوقات چیزهایی به چشم می بینم که ممکن روزی حتی در خواب و پشت پلک های بسته هم تصوری از آنها نداشته باشیم. همان آرامش قبل از طوفان که در اوج خوشبختی، شادی و آرامشِ مطلق به سراغمان می آید و دردی می شود بی درمان... مثل دیدن عزیزی روی تخت بیمارستان...! دردی خانمان سوز که حاضری جانت را فدا کنی تنها برای این که بلا از سر عزیزترین فرد زندگیت بگذرد تا نفس راحت بکشی و خدا را شکر کنی!

ملیکا فرشته ای است که همواره نگاه گرم پدر مهربان  دلسوزش و لبخند توام با نگرانی و عشق مادر عاشقش را بخود به همراه دارد و اما ... سایه نحس بیماری بی رحمانه پرده ای از غم را بر روی چشمان عسلی و همیشه امیدوارش می اندازد.

فرشته ی قصه ی ما اسطوره ای است از صبر و مقاومت که در سخت ترین لحظات زندگی اش با لبخند پر از آرامشش، غم را از قلب های عزیزانش دور می کند و نقطه شروع از زمانی است که ملیکای فرشته قصد دارد با سختی های زندگی مبارزه کند...

نگاه

کتاب پول و زندگی نوشته ی امیل زولا توسط علی اکبر معصوم بیگی ترجمه و به کوشش نشر نگاه چاپ و منتشر شده است.

پول، هجدهمین رمان از سلسله داستان های مشهور روگند ماکار، به توصیف محافل سفته بازان، سوداگران و بورس بازان پاریس می پردازد. آریستید ساکاره قهرمان کتاب و برادر روگن، وزیر قدرتمند، سوداگر بی وجدان و ورشکسته ای است که برای بار دوم به تجارت روی می آورد. بانک انیورسال را تاسیس می کند تا از سراسر خاورمیانه بهره کشی کند و برای توفیق در نقشه های بلند پروازانه اش از قربانی کردن نزدیک ترین کسان خود نیز پروا ندارد. او بنده و کارگزار پول است برای او زندگی و عشق و تمدن بشری فقط در پول خلاصه می شود.

رمان قدرتمند پول و زندگی، که شرارت ها و پلیدی هایی را برملا می سازد که پرستش بت پول در جهان مدرن می تواند در پی داشته باشد، به طرزی درخشان زندگی پر جلال و جبروت پاریس را در اواخر سده ی نوزدهم وصف می کند و شخصیت هایی را به صحنه می آورد که در رنگارنگی و غنا کم نظیراند.

قطره

کتاب درمان شوپنهاور نوشته اروین یالوم توسط خانم سپیده حبیب ترجمه و به کوشش نشر قطره چاپ و منتشر شده است.

اروین یالوم در کتاب درمان شوپنهاور تصور می کند فیلسوف معاصری به نام فیلیپ که فردی منزوی و به نوعی رونوشت شوپنهاور است، به یکی از گروه های درمانی روان درمانگر مشهوری به نام جولیوس وارد می شود که خود به دلیل رویارویی ناگهانی با سرطان و مرگ خویش، به مرور دوباره ی زندگی و کارش نشسته است. فیلیپ آرزو دارد با به کارگیری اندیشه های شوپنهاور، به یک مشاور فلسفی بدل شود و برای این منظور نیازمند سرپرستی جولیوس است. ولی جولیوس می خواهد به کمک اعضای گروه به فیلیپ/ شوپنهاور بقبولاند که این ارتباط انسانی است که به زندگی معنا می بخشد؛ کاری که هیچ کس برای شوپنهاور تاریخی نکرد.

اروین یالوم - استاد بازنشسته ی روانپزشکی دانشگاه استنفورد، روان درمانگر اگزیستانسیال و گروه درمانگر در کتاب درمان شوپنهاور نیز همچون رمان وقتی نیچه گریست با زبان سحرانگیز داستان، به معرفی اندیشه های پیچیده ی فلسفی و توصیف فنون روان درمانی و گروه درمانی می پردازد.

شادان

رمان نسل عاشقان از ر اعتمادی یکی از بهترین نویسندگان رمان های ایرانی به کوشش انتشارات شادان چاپ و منتشر شده است.

امروز که به تمامی آن سالها نگاه می کنم می بینم زندگی نسل ما، تاریخ این دیار است و به راستی هرکدام عمری تجربه بوده اند... از کودکی چون بزرگسالان زندگی کردیم و چون به بزرگسالی رسیدیم مسئولیتی فراتر از توان بردوش کشیدیم . اما امیدوارم که فرزندان امروز از شنیدن قصه ی نسل ما... تجربه ای نو بیاموزند و ما را باور کنند: نسلی که نسل عشق بود و مهر...

فهرست

یک حساب کاربری رایگان برای ذخیره آیتم‌های محبوب ایجاد کنید.

ورود به سیستم

یک حساب کاربری رایگان برای استفاده از لیست علاقه مندی ها ایجاد کنید.

ورود به سیستم