فروشنده یک دقیقه ای

«کتاب فروشنده یک دقیقه ای» نوشته «اسپنسر جانسون» از سری کتاب های یک دقیقه ای روایتی است از یک فروش حرفه ای و موفق که توسط «لیلا آزادی» ترجمه و «نشر معیار علم» منتشر کرده است.

روش های یک دقیقه ای براساس این اعتقاد شکل گرفته اند که هنگامی که مشتری راضی است همه راضی هستند. رموز خود مدیریت، انسجام تئوری فروش هدفمند و تناقض جالب کمک به دیگران برای رسیدن به آنچه می خواهند و در برابر نیل به موفقیت های ماندگار در امر فروش با اختصاص دادن کمترین مقدار زمان، تلاش و استرس مفاهیمی هستند که در این کتاب آنها را کشف خواهیم کرد.

ادامه مطلبShow less
موجود شد خبرم کن!
مرجع:
24234
نام برند:
صنایع دستی آقاجانی

گلاب پاش فیروزه کوبی آقاجانی ساخته شده از بهترین فیروزه نیشابور و مس تولید صنایع دستی آقاجانی است. این گلاب پاش فیروزه کوب دارای استاندارد ملی ایران و گارانتی 10 ساله ی تولید کننده است. ارتفاع این محصول 53 سانتی متر است. لازم به ذکر است از آنجا که تمامی مراحل تولید گلاب پاش فیروزه کوبی آقاجانی با دست انجام می شود احتمال چند سانتی متر تفاوت در تمامی محصولات وجود دارد.

صنایع دستی آقاجانی

آجیل خوری مس و خاتم کاری کد K064 با ارتفاع 16 سانتی متری یکی از محصولات تولید صنایع دستی آقاجانی است که در ساخت و تولید آن از بهترین مواد اولیه استفاده شده است. این آجیل خوری مس و خاتم دارای استاندارد ملی ایران و گواهینامه کیفیت جهانی ISO9001:2015 می باشد. خاتم کاری یکی از زیباترین و مشهورترین صنایع دستی اصفهان است.

صنایع دستی آقاجانی

گلدان مسی فیروزه کوب تولید صنایع دستی آقاجانی از بهترین فیروزه نیشابور و مس توسط هنرمندان اصفهانی ساخته شده است. این «گلدان فیروزه کوبی» دارای گواهینامه جهانی iso9001:2015 و استاندارد ملی ایران است و همچنین دارای کارت ضمانت 10 ساله صنایع دستی آقاجانی است.

توضیحات

قسمتی از کتاب فروشنده یک دقیقه ای اثر اسپنسر جانسون

در کتاب فروشنده یک دقیقه ای می خوانیم:

زمانی فروشنده بسیار موفقی زندگی می کرد. او احساسی فراتر از موفقیت داشت.

حس می کرد خوشبخت شده است! او احساس مرفه بودن می کرد!

این فروشنده از آرامش خاطر، استقلال مالی، امنیت، سلامت و یک زندگی اجتماعی خوب برخوردار بود. مورد تحسین و احترام تمام کسانی بود که او را می شناختند. افراد بسیاری دوست داشتند با او کار کنند. حتی افراد زیادی دلشان می خواست با او دوست شوند.

اما او همیشه هم اینقدر موفق نبوده است.

سال هایی را به خاطر داشت که بیشتر از خیلی ها تلاش می کرد اما بهتر از آنها کاری از پیش نمی برد.

حال خوشحال بود که می داند چه می داند. مهمتر از آن این بود که آنچه را می دانست به کار می بست.

وقتی فکرش را کرد که چطور بالاخره به آسانی راه رسیدن به خوشبختی را آموخته لبخندی بر لبانش نقش بست.

او در همان سنین جوانی دریافت که تقریبا همه کسانی که به موفقیت می رسند. چه خودشان متوجه این موضوع شده باشند و چه نه، در واقع، یک فروشنده کارآمد هستند. با خود فکر می کرد: «صاحبان کسب و کارهای موفق ارزش خدمات خود را به دیگران می فروشند. والدین موفق هدایت به سوی زندگی شاد و پویا را به فرزندانشان می فروشند. رهبران موفق توانایی خود را می فروشند تا افراد را به خواسته شان برسانند. حتی دانشمندان موفق ایده های خود را به کسانی می فروشند که بودجه تحقیقاتی را فراهم می کنند تا آنها بتوانند به کار خود ادامه دهند.»

مرد به یاد آورد که وقتی هنوز در دانشکده بود فکر می کرد: شاید اگر من خوب فروختن را یاد بگیرم، بتوانم از عهده هر کاری به خوبی برآیم.

از اینرو از همان زمانی که هنوز مشغول درس خواندن بود مشاغل مختلفی در زمینه فروش را امتحان می کرد. چند دفعه ای که در این کارها موفق شد، هیجان زیادی برایش داشت. با خود فکر می کرد:
«انگار دارند مرا می خرند.» با وجود این، وقتی سعی می کرد چیزی را بفروشد اما با شکست مواجه می شد احساس سر خوردگی می کرد. آن لحظات با خود می گفت: «این کار از من برنمی آید.»

بعد از فارغ التحصیلی در رشته بازاریابی، متوجه شد که چیز زیادی در مورد فروش نمی داند. بازاریابی که او آموخته بود در مورد تحقیق برای پی بردن به خواسته افراد، ایجاد محصولات و خدماتی که مشتریان خواهان آنها بودند و بهترین قیمت گذاری برای رقابت در بازار و آسان کردن خرید محصول برای مردم بود.

اما بازاریابی و فروش، گاهی اوقات با هم فرق داشتند. در اولین کار فروش واقعی اش برای یک شرکت مهم، به اهمیت داشتن اطلاعاتی در مورد محصول و این که چطور آن را به مشتریان ارائه کند، یعنی گذاشتن قرار ملاقات، پاسخ به اعتراضات و به انجام رساندن هر نوع معامله فروش پی برد.

اما هرچه بیشتر درگیر فروش می شد، بیشتر به این نتیجه می رسید که مشتری نمی خواهد محصول را بخرد.

انگار هر فروشنده باید در شغل خود آنقدر باهوش و سرسخت باشد که بتواند افراد را بر آن دارد که آنچه واقعا نمی خواهند، یعنی خرید را انجام دهند. پس به نظر می رسید بهترین فروشندگان هم راهی برای انجام این کار پیدا کرده بود.

او از این موضوع سر در نمی آورد.

مدتی از این چالش لذت برد. هر چه سخت تر می شد، او بر پافشاری و خویشتن داری اش می افزود. به عنوان مثال، خود را مجبور می کرد که بیرون برود و هر روز یک تماس بیشتر از آنکه واقعا بخواهد داشته باشد. هر سال، دویست تماس تلفنی با افراد برای فروش بیشتر می شد. این کار نتیجه بخش بود. او از بیشتر افراد، فروش بالاتری داشت و پول بیشتری در می آورد.

بنابراین تصمیم گرفت هر سال یکصد تماس دیگر را اضافه کند. اما اتفاق عجیبی افتاد، فروش او خیلی بالا نرفت. به همین خاطر دیگر لذت نمی برد. حتی بیشتر به خود فشار آورد. تا جایی که کم کم دچار استرس شد.

این استرس از عوامل مختلفی ناشی می شد. او مجبور بود هر ماه کانال های فروش بسیاری را ببندد، یعنی سهم خود را کم کند. پس ارزیابی عملکرد او کار ساده ای بود. او به کرات آرزو کرده بود که ای کاش کار دیگری داشت، کاری که در آن ارزیابی عملکردش در کار آنقدر آسان نباشد.

افرادی که با آنها در تماس بود اغلب برخورد خوبی با او نداشتند.

بسیاری از آنها طوری رفتار می کردند که انگار می خواهد آنها را مجبور به خرید کند.

احساس می کرد که کارهای زیادی است که باید انجام دهد و وقت زیادی هم برای انجام آن ندارد. گاهی اوقات احساس می کرد که آمادگی لازم را ندارد.

او برای افزودن درآمد خود انتظارات زیادی داشت اما گاهی اوقات در مورد از عهده آن بر آمدن تردید داشت.

بامزه این بود که می دانست اگر مدیر فروشش هم به او فشار نیاورد، او خود این کار را می کند.

کم کم فروختن داشت لذت بخش تر می شد اما مرد متوجه آن نبود.

مثل دیگر فروشندگان، اغلب از طرد شدن می ترسید. برخی افراد به طور حتم به او پاسخ مثبت نمی دادند. او اصلا انتظار چنین لحظاتی را نداشت.

هرچند که دلش می خواست این واقعیت را انکار کند اما متوجه شد که فروش چقدر در دنیای رو به تغيير امروز پیچیده تر شده و این امر نیز اوضاع را بدتر می کند. او با گذشت سالها هیچ تغییری در کلماتی که برای فروختن اجناسش به کار می برد نداده بود و همان حرف های قدیمی را تکرار می کرد. پس چرا آن حرف ها حالا به کار نمی آمدند؟

بعد داستان عجیبی را به یاد آورد.

گاهگاهی اسم فروشنده افسانه ای به گوشش خورده بود، کسی که از هر کس دیگری فروشش بالاتر بود و از قرار معلوم اوقات فراغتش هم از اغلب افراد بیشتر بود تا از موفقیت استثنایی اش لذت ببرد.

شنیده بود که اسم آن فرد فروشنده یک دقیقه ای است، هر چند او علتش را نمی دانست.

مرد با خود فکر کرد که راه بهتری هم حتما وجود دارد، راهی برای به دست آوردن دوباره همان حس لذت و موفقیتی که زمانی در فروشش داشت.

بنابراین تصمیم گرفت آنقدر جسورانه پیش رود تا راهی برای خود پیدا کند. تصمیم گرفت از او بپرسد.

صدای آن طرف خط باعث تعجب او شد. فروشنده ثروتمند و مورد احترام که منتظرش بود رییس هیئت مدیره یک شرکت مهم از آب در آمد.

مدیر گفت: «از آشنایی تان خوشوقتم و از لحن صدای شما می تونم حدس بزنم که مایلید در مورد چه چیزی صحبت کنید.»

تماس گیرنده کمی ناراحت به نظر می رسید. «آیا اینقدر مستاصل به نظر می رسم؟»

مدیر اجرایی جواب داد: «نه، تو مثل کسی به نظر می رسی که تا به حال نگرشی قدیمی نسبت به فروش داشته است.»

- «از قرار معلوم، من اولین کسی نیستم که چنین نگرشی داشته، است این طور نیست؟»

- «درست است تو هم مثل آنهایی که قبل از تو آمدند، به نظر می رسد که فردی با ذهن باز و آماده یادگیری هستی. به همین علت است که حاضر شده ام با تو ملاقاتی داشته باشم. فردا هر وقت که شد سری به من بزن.» و با گفتن این حرف تلفن را قطع کرد.

مرد بی صبرانه منتظر ملاقات روز بعد بود.

چیزی از ورود مرد به آن دفاتر زیبا نگذشته بود که تعجب خود را از ملاقات با مدیر اجرایی با چنان سابقه فروش درخشانی ابراز کرد.

میزبان او خاطر نشان کرد که در واقع بسیاری از مدیران اجرایی شرکت هایی که نامشان در لیست هزار شرکت برتر دنیا ثبت شده است از بخش های فروش و بازاریابی شرکت ها هستند. او توضیح داد که سالها بوده که محصولات و خدمات را می فروخته، ولی حالا در هیئت مدیره بسیاری از شرکت های دیگر نشسته است چون می داند چطور ایده های مهم را هم بفروشد.

میهمان با نگاهی به دوروبر خود متوجه لوح کوچکی روی یکی از میزها شد. روی آن نوشته شده بود:

تولید بدون فروش برابر است با آشغال.

مدیر اجرایی گفت: «حتی ایده های با ارزش می توانند سر از توده ای آت و آشغال در بیاورند، فقط چون به فروش نرفته اند. مثلا، من در حال حاضر در یک گروه رهبران اجتماعی خدمت می کنم که هدفشان هم حفظ قدرت کشور و ملت ماست و هم اجتناب از تخریب حاصل از یک جنگ تمام عیار. درست است که شاید برخی از این ایده ها برای حل مشکل خوب باشند، اما چه فایده اگر هر یک از طرفین تصمیم بگیرند که جواب ها را نخرند؟»

- «فایده زیادی ندارد، می بینیم که شما هنوز یک فروشنده هستید.» 

مدیر اجرایی موفق گفت: «به نظر من، همه افراد موفق به معنای واقعی کلمه همینطور هستند.»

مرد کم کم مشکل خودش را بروز می داد. «من قبلا فکر می کردم همه چیز را در مورد فروختن می دانم اما حالا خیلی مطمئن نیستم. ظاهرا هر کاری می کنم درست است اما ... .»

مرد مسن تر اضافه کرد که: «منظورت این است که همه کتابهای مرتبط را خوانده ای، هر فرصتی که دست دهد به گردهم آیی هایی که برای ایجاد انگیزه صورت می گیرند می روی و شبها و آخر هفته ها را هم کار می کنی؟»

- «از کجا فهمیدید؟»

- «حالا به نقطه ای رسیده ای که بازده کارت رو به کاهش می رود، ساعت های متمادی کار می کنی، در حالیکه در ارقام فروشتان تغییری حاصل نمی شود.»

- «درسته، و اصلا هم از این موضوع خوشحال نیستم.»

- «خوب، منظورم این نیست که این موضوع را به رُخَت بکشم، اما فقط شاید برایت جالب باشد که بدانی فروش های بی سابقه من در عرض هفته های بیست و چهار ساعتی صورت می گیرند.»

مهمان پاسخ داد: «چه عالی! این دقیقا همان چیزی است که من نیاز دارم بشنوم. شنیده ام کارتان عالی است و دیگران شما را فروشنده یک دقیقه ای صدا می کنند چرا با این عنوان صدایتان می کنند؟»

فروشنده یک دقیقه ای گفت: «زمانی مدیر فوق العاده ای داشتم. ما او را مدیر یک دقیقه ای صدا می کردیم چون نتایج فوق العاده ای در همین زمان بسیار کوتاه یعنی فقط در عرض چند دقیقه کلیدی می گرفت.

او یک اصل ساده را به من آموخت و بعد مرا تشویق کرد که آن را به شیوه خودم برای خودم جا بیاندازم و در مورد فروشها به کار ببرم.

حالا نگاه کردن به خودم به عنوان یک فروشنده یک دقیقه ای مهمترین راز فروش را یادم می اندازد. این راز به همین سادگی است

در پس هر فروش یک شخص وجود دارد.

ادامه مطلبShow less
جزئیات محصول
24234

مشخصات

عنوان کتاب
فروشنده یک دقیقه ای
نویسنده
اسپنسر جانسون
مترجم
لیلا آزادی
ناشر
معیار علم
تعداد صفحات
112
وزن
139 گرم
زبان کتاب
فارسی
سال چاپ
1397
نوبت چاپ
8
قطع
رقعی
جلد
شمیز
شابک
9786005461251
دیدگاه کاربران
بدون نظر

افزودن نظر جدید

  • بسته بندی و ارسال:
  • محتوای کتاب:
  • کیفیت ترجمه:
  • کیفیت چاپ:
این کالا را با استفاده از کلمات کوتاه و ساده توضیح دهید.
برچسب های محصول
You may also like
بهار سبز

کتاب مدیریت و رهبری به سبک شیخ محمد (درس های رهبری حاکم دوبی) نوشته ی یاسر جرار توسط علی علی پناهی ترجمه و به کوشش انتشارات بهار سبز چاپ و منتشر شده است.

پیشرفت و توسعه دوبی داستان قابل توجهی است که باعث شده این شهر در ردیف شهرهای ممتاز و برتر جهان قرار گیرد. اما کتاب مدیریت و رهبری به سبک شیخ محمد در مورد دوبی نیست، بلکه در مورد شیخ محمد و شیوه رهبری و نحوه عمل او است که باعث شده دوبی به کانونی جهانی تبدیل شود. جناب شیخ محمد بن راشد آل مكتوم، نخست وزیر و نایب رییس امارات متحده عربی و حاکم دوبی را با هر معیاری که بسنجیم، یکی از شاخص ترین و تحسین آمیزترین رهبران منطقه است. او با درایت فوق العاده و توانایی در انجام تعهدات و مسؤلیت های خود توانسته است، به رغم تمام مشکلات و محدودیت ها، دستاوردهای فوق العاده ای برای شهر و کشور خود ایجاد کند. دکتر یاسر جرار نویسنده این کتاب، باتوجه به همکاری های تنگاتنگی که با شیخ محمد داشته و از نزدیک شاهد نحوه کار او بوده، توانسته است درس های مهمی برای مدیران و رهبران ارایه کند و ما را با دیدگاه شیخ محمد، الگوی خاص رهبری و نحوه ی عمل او آشنا کند. چنانچه شما رهبر سیاسی یا اجتماعی هستید و یا مدیریت و رهبری یک سازمان با شرکت را برعهده دارید، با مطالعه ی کتاب مدیریت و رهبری به سبک شیخ محمد و توجه به درس های بی نظیر شیخ محمد می توانید قابلیت هایی که او از آن ها برخوردار است را در خودتان پرورش دهید.

هورمزد

کتاب علم نفوذ در دیگران نوشته کوین هوگان توسط خانم زینب لامعی به فارسی ترجمه و به کوشش انتشارات هورمزد چاپ و منتشر شده است.

علم نفوذ در واقع کتابی برای نفوذ در دیگران در هزاره ی جدید است. کار من گردآوری مهمترین عناصر نفوذ و گنجاندن آنها در کتابی آسان فهم و خواندنی است و همین امر حائز اهمیت است. کار من در این کتاب به عهده گرفتن تمامی تحقیقات و بررسی آنها در واقعیت و بیانشان به شیوه های قابل درک و استفاده برای همگان است. این کتاب مسیرهایی جدید را برای بله گفتن به ما نشان می دهد که قبلا از آنها استفاده نکرده ایم. اطلاعاتی مفید و باارزش درباره ی شیوه ی ترغیب وجود دارد درباره چه چیزی کی و جرا صحبت می کنید؟. ما اکنون پاسخ پرسش هایی را می دانیم که قبل از نگارش کتاب علم نفوذ در دیگران طبق حدس و گمان به آن ها جواب می دادیم.

اطلاعاتی درباره ی اینکه چگونه می توان بیش از یک محصول با انتخاب هایی درباره ی یک محصول و خدمات مربوط به آن را بررسی کرد. مطالب این کتاب شما را حیرت زده می کند.

این کتاب به منظور آموزش سیستمی موفق در جهت متقاعد سازی دیگران نگاشته شده است، کوین هوگان، در این کتاب با استناد به پژوهش های اخیر در حوزه ی تاثیر و نفوذ بر افراد و تلفیق آن با دنیای واقعی، دست به افشای اسرار ساده ای می زند که نشان می دهند چگونه می توان نه دیگران را به بله تبدیل کرد. تک تک اسراری که در این کتاب بیان می شوند، پیشتر به بوته نقد گذاشته شده و درستی آن به اثبات رسیده است. پس از خواندن اسرار شگفت آور علم نفوذ عمیقا درخواهید یافت که چرا مردم به شما نه می گویند.

پل

کتاب 365 گام تا موفقیت (تغییراتی کوچک برای تفاوت های بزرگ) نوشته ی آنتونی رابینز توسط محمدجواد شافعی مقدم ترجمه و به کوشش انتشارات پل چاپ و منتشر شده است.

کتاب 365 گام تا موفقیت بر اساس بهترین ابزار، تکنیک و دستورالعمل هایی است که با روش های ساده ی آن می توانید بهترین گام ها را در بهبود زندگی تان بردارید. آنتونی رابینز به شما نشان می دهد که چگونه در کمترین زمان به بهترین نتایج دست یابید. گام های بزرگ رابینز راهی به سوی زندگی بهتر است. این گام ها سرلوحه ی موفقیت های بی شماری است. پیتر گابر ( مدیر اجرایی شرکت سونی )

شناخت عمیق آنتونی رابینز نسبت به مردم و جامعه سبب پیشرفت او شده است او به خوبی می داند چه عاملی موجب موفقیت، سعادت و شادکامی زندگی مردم می شود. (آندره آقاسی)

آوین

کتاب از خوب به عالی (چرا برخی از شرکت ها جهش می کنند و برخی دیگر خیر) نوشته جیم کالینز با ترجمه ناهید سپهرپور توسط انتشارات آوین چاپ و منتشر شده است.

کتاب از خوب به عالی كه بر اساس تحقیقات و بررسی های دقیق و ارزشمند جمع اوری شده است، به بررسی این مسئله می‌پردازد که چرا برخی شرکت ها به سوی موفقیت جهش می کنند و برخی دیگر خیر. در این کتاب از نمودارهای بسیار عالی و مثال های بسیار برای فهم مطالب استفاده شده است.

آیا شرکت ها می توانند از خطرات بگذرند و با آنها مقابله کنند؟و هزاران سوال دیگر.

نگاه نوین

کتاب قانون ده برابر تنها تفاوت بین موفقیت و شکست نوشته گرنت کاردون توسط محمدحسین اکبرزاده ترجمه و به کوشش انتشارات نگاه نوین چاپ و منتشر شده است.

احتمالا وقتی کتاب قانون ده برابر را برداشته اید با دیدنش تعجب کرده اید، قانون ده برابر دقیقا چیست؟ چه کمکی به من می کند؟.

قانون ده برابر جام مقدس کسانیست که موفقیت می خواهند. جدی می گویم، می شود گفت، اگرهدف و مقصودی داشته باشید، این قانون همان است که دنبالش هستید! قانون ده برابر سطح مناسبی برای تلاش و افکارتان تعیین می کند که تضمین کننده ی موفقیت است و این اطمینان را خواهد داد که در کل زندگی و حرفه تان در همین سطح ادامه می دهید. قانون ده برابر حتی ترسها را برطرف می کند، شجاعت و اعتماد به نفستان را بیشتر می کند، تاخیرها و سستی ها را از بین می برد و حس هدفمندی به شما می دهد تا زندگی، رویاها و اهداف تان را احیا کنید.

قانون ده برابر تنها اصلی ست که همه ی افراد موفق ممتاز در موفقیت آمیزترین مقاطع زندگی شان از آن استفاده می کنند. صرف نظر از شیوه ی تعریف موفقیت، کتاب قانون ده برابر نشان می دهد چطور از تحقق موفقیت (و هر رویایی در هر وضعیت اقتصادی) مطمئن شوید.

نگاه نوین

کتاب رسیدن به فروش بیش از حد از سری کتابهای ثروتمندان خودساخته انتشارات نگاه نوین اثری است از دنیل پریستلی و به کوشش محمدرضا عمرانی ترجمه شده است.

رستوران هایی هستند که مردم برای شان صف می کشند. محصولاتی هستند که باید از چند ماه قبل، سفارششان دهید. بلیت هایی هستند که در اولین روز فروش، همه شان فروخته می شوند. سهام هایی هستند که بلافاصله بعد از آزادشدن، قیمتشان سر به فلک می کشد. ماشین هایی هستند که قبل از ساخته شدن، فروخته می شوند و ملک هایی هستند که موقعی فروش می روند که بیشتر از چندخط روی کاغذ نیستند...

بعضی ها دنبال مشتری نیستند. بلکه این مشتری ست که دنبال آنهاست.

در دنیایی که انتخاب های زیادی داریم، چرا این اتفاق می افتد؟ چرا با وجود انتخاب های زیادی که داریم، مردم برای بعضی از این انتخاب ها صف می کشند، بیشتر پول می دهند یا از قبل، رزروشان می کنند؟ چرا این آدم ها و محصولات این قدر خواهان دارند؟ کتاب رسیدن به فروش بیش از حد می خواهد علت این اتفاق را بگوید. علتش پدیده ای ست به نام بیش تر شدن تقاضا نسبت به عرضه یا همان فروش بیش از حد...

نگاه نوین

کتاب اگر اول نباشی آخر می شوی از سری کتابهای ثروتمندان خودساخته نوشته ی گرنت کاردون راههایی برای به دست گرفتن بازار و شکست دادن رقبا را به شما نشان می دهد این کتاب توسط محمدمهدی ربانی ترجمه و به کوشش انتشارات نگاه نوین چاپ و منتشر شده است.

شما باید در شرکت یا حرفه تان چنان جایگاهی به دست آورید که مشکلات اقتصادی نتوانند به شما آسیب بزنند. این یعنی باید به ایجاد سیستم اقتصادی خودتان فکر کنید. هیچ وقت نباید به گذران امور یا نگران بودن برای وضعیت اقتصادی خودتان بسنده کنید. من می گویم اقتصاد برود به جهنم! من می خواهم بهتر شوم، فتح کنم و پیش بروم و هر کاری خواهم کرد که اول باشم. کتاب اگر اول نباشی آخر می شوی به شما نشان خواهد داد چگونه می توانید موفق شوید و چگونه آن جایگاه قدرتمند اول را به دست آورید.

با خواندن کتاب اگر اول نباشی آخر می شوی یاد می گیرید برای پیشرفت خود، شرکت و ایده های تان (و همیشه اول شدن) دقیقا چه کارهایی باید انجام دهید.

نسل نو اندیش

کتاب از خوب به عالی اثر جیم کالینز توسط فاطمه باغستانی ترجمه و به کوشش انتشارات نسل نواندیش چاپ و منتشر شده است.

با خواندن این کتاب علمی، بیشتر باورهای فعلی خود را زیر سؤال می برید. کتاب از خوب به عالی تعاریفی جدید از واژه هایی چون مدیرعامل قدرتمند، مدیریت، تصاحب و ادغام سازمانها ارائه می دهد. در این کتاب می فهمیم که متوسط بودن برای موفق بودن کافی نیست بلکه خوب بودن و حرکت به سوی عالی شدن، کلید موفقیت است. اگر به دنبال مطالعه ای علمی و جذاب برای شناخت عواملی هستید که شرکت های ابرقدرت امروز را شکل داده اند، کتاب از خوب به عالی را بخوانید. شاید فکر کنید کتاب از خوب به عالی یک کتاب مدیریتی و مناسب برای صاحبان کسب و کار است؛ اما این کتاب راز رسیدن به عالی ترین جایگاه انسانی و تفکر خلاق را به شما می آموزد. این کتاب به شما یاد می دهد در هر موقعیتی که قرار دارید، می توانید با وسعت بخشیدن نگرش خود، به جایگاهی والاتر دست یابید.

معرفی، خلاصه و خرید کتاب با تخفیف در فروشگاه اینترنتی بوکالا

فهرست

یک حساب کاربری رایگان برای ذخیره آیتم‌های محبوب ایجاد کنید.

ورود به سیستم

یک حساب کاربری رایگان برای استفاده از لیست علاقه مندی ها ایجاد کنید.

ورود به سیستم