نامه به کودکی که هرگز زاده نشد نشر دارینوش

دیشب با پدرت حرف زدم. درباره تو به او گفتم؛ البته تلفنی، چون او ازما خیلی دور است. چیزی که از او شنیدم؛ اصلا جالب نبود. اول سکوتی طولانی برقرار شد. بعد با صدایی گرفته گفت:
«چقدر؟»
درست منظورش را نفهمیدم؛ اما جواب دادم: «نه ماه. شاید هم الان کمتر از هشت ماه.»
گفت: «من درباره پول حرف می زنم.» گفتم: «پول چی؟»
گفت: «پولی که باید بپردازیم تا از شرش خلاص شویم.»

طوری گفت از شرش خلاص شویم گویی تو ...

ادامه مطلبShow less
موجود شد خبرم کن!
مرجع:
5203
نام برند:
صنایع دستی آقاجانی

گلاب پاش فیروزه کوبی آقاجانی ساخته شده از بهترین فیروزه نیشابور و مس تولید صنایع دستی آقاجانی است. این گلاب پاش فیروزه کوب دارای استاندارد ملی ایران و گارانتی 10 ساله ی تولید کننده است. ارتفاع این محصول 53 سانتی متر است. لازم به ذکر است از آنجا که تمامی مراحل تولید گلاب پاش فیروزه کوبی آقاجانی با دست انجام می شود احتمال چند سانتی متر تفاوت در تمامی محصولات وجود دارد.

صنایع دستی آقاجانی

آجیل خوری مس و خاتم کاری کد K064 با ارتفاع 16 سانتی متری یکی از محصولات تولید صنایع دستی آقاجانی است که در ساخت و تولید آن از بهترین مواد اولیه استفاده شده است. این آجیل خوری مس و خاتم دارای استاندارد ملی ایران و گواهینامه کیفیت جهانی ISO9001:2015 می باشد. خاتم کاری یکی از زیباترین و مشهورترین صنایع دستی اصفهان است.

صنایع دستی آقاجانی

گلدان مسی فیروزه کوب تولید صنایع دستی آقاجانی از بهترین فیروزه نیشابور و مس توسط هنرمندان اصفهانی ساخته شده است. این «گلدان فیروزه کوبی» دارای گواهینامه جهانی iso9001:2015 و استاندارد ملی ایران است و همچنین دارای کارت ضمانت 10 ساله صنایع دستی آقاجانی است.

توضیحات

معرفی کتاب نامه به کودکی که هرگز زاده نشد

کتاب نامه به کودکی که هرگز زاده نشد رمانی از نویسنده و روزنامه نگار ایتالیایی اوریانا فالاچی است. این کتاب به عنوان نامه ای از طرف یک زن جوان (احتمالا خود فالاچی) به جنینی که در رحم مادرش حمل می شود نوشته شده است در بخشی از کتاب میخوانیم:

دیشب متوجه شدم که وجود داری قطره ای از زندگی که از نیستی گریخته است. دراز کشیده بودم، چشمانم در تاریکی باز بود و ناگهان مطمئن شدم که تو آنجایی. تو وجود داری. گویی تیری بر جسمم نشسته بود. قلبم از حرکت باز ایستاد و وقتی دوباره به تپش در آمد، حس کردم در چاه عمیقی از تردید و وحشت فرو افتاده ام. اکنون مغلوب ترسی شده ام که در افکار و جسم و جانم رسوخ کرده است. در آن گم شده ام. این ترس، ترس از دیگران نیست. دیگران برایم مهم نیستند. ترس از خدا نیست؛ ترس از درد نیست؛ زیرا هراسی از درد ندارم. ترس از توست، از سرنوشتی که تو را به من پیوند داد. هرگز مشتاق خوشامدگویی به تو نبودم؛ هرچند می دانستم ممکن است روزی به وجود آیی. مدت هاست منتظر آمدنت هستم. با این وجود، همیشه این سؤال وحشتناک را از خود پرسیده ام. اگر دوست نداشته باشی به دنیا بیایی، چه؟ اگر روزی بر سرم فریاد بکشی و بگویی: «چه کسی از تو خواسته بود که مرا به این دنیا بیاوری؟ چرا مرا به دنیا آوردی؟ چرا؟» زندگی یعنی تلاش بی پایان، فرزند. زندگی جنگی است که هر روز از نو آغاز می شود و لحظات شادش آن قدر اندک اند که ناچاری بهایی گزاف بابتش بپردازی. از کجا معلوم که به دنیا آوردنت بهتر باشد؟ از کجا بدانم که نمی خواهی به سکوت باز گردی؟ تو که قادر به حرف زدن نیستی؛ تو تنها از چند سلول تشکیل شده ای که تازه پا به عرصه وجود نهاده اند. شاید حتی نتوان گفت که دارای «زندگی» هستی، صرفا احتمالی از زندگی. کاش با نشانه ای کوچک به من می فهماندی که دوست داری به این دنیا بیایی یا نه. مادرم مدعی است من نشانه ای به او نمایاندم و به همین دلیل مرا به دنیا آورد.

می بینی، مادرم مرا نمی خواست. آغاز هستی من مصادف بود با لحظه بی توجهی دیگران. مادرم که امید داشت من به دنیا نیایم، هرشب دارویی در یک لیوان آب حل می کرد و می خورد. تا اینکه شبی در شکم او حرکت کردم و لگدی زدم تا به مادرم بفهمانم که نمی خواهم مرا از بین ببرد. او ليوان را تا لب هایش بالا آورده بود و می خواست آب پر از دارو را بنوشد که من علامت دادم. بنابراین مادرم محتویات لیوان را بیرون ریخت. چند ماه بعد، من پیروزمندانه زیر نور آفتاب لم داده بودم.
نمی دانم که این اتفاق خوب بود یا بد: وقتی خوشحالم، فکر می کنم خوب بوده است و وقتی ناراحتم، فکر می کنم اتفاق بدی بوده است. اما در زمان ناراحتی و بدبختی هم افسوس به دنیا نیامدن را نمی خورم؛ زیرا هیچ چیز بدتر از نیستی نیست. بگذار دوباره بگویم: من از درد نمی ترسم. ما با درد به دنیا می آییم. درد با ما رشد می کند، به آن عادت می کنیم، همانطور که به داشتن دست و پاهایمان عادت کرده ایم. راستش حتی از مردن هم نمی ترسم، مردن به این معنی است که دست کم زمانی به دنیا آمده و از نیستی گریخته ای. آنچه واقعا مرا به وحشت می اندازد، نیستی است، نه هستی. هرگز وجود نداشتن است، حتی به طور اتفاقی، به اشتباه یا در اثر بی مبالاتی دیگران. خیلی از زنان از خود می پرسند چرا باید بچه ای به دنیا بیاورند تا سرما و گرسنگی بکشد، تحقیر شود یا در اثر جنگ یا بیماری کشته شود. آن ها امید ندارند که فرزندشان اسیر شود، گرم شود، به او احترام بگذارند یا تلاش کند به جنگ و بیماری خاتمه دهد. شاید حق با آن ها باشد؛ اما آیا نیستی بر رنج بردن ارجحیت دارد؟ حتی زمانی که به واسطه ناکامی ها و رنج هایم گریه می کنم، اطمینان دارم رنج کشیدن بهتر از نیستی است. زمانی که این فکر را به زندگی تعمیم می دهم، به مسئله به دنیا آمدن یا به دنیا نیامدن، ذره ذره وجودم فریاد می زند که به دنیا آمدن بهتر از به دنیا نیامدن است. اما آیا می توانم چنین استدلالی را درباره تو هم به کار ببرم؟ آیا این به آن معنی نیست که تو را به خاطر خودم به دنیا می آورم، نه کس دیگر؟ من هیچ علاقه ای ندارم تو را برای خودم به دنیا بیاورم؛ چون ابدا نیازی به تو ندارم.

هیچ جوابی برای من نفرستاده ای. دریغ از یک علامت. چگونه می توانستی این کار را بکنی؟ زمان اندکی سپری شده است. اگر از دکتر بخواهم وجود تو را تأیید کند، به من خواهد خندید. اما من برای تو تصمیم گرفته ام: تو به دنیا خواهی آمد. بعد از اینکه تصویر تو را دیدم، این تصمیم را گرفتم، تصویری از یک جنین سه هفته ای که در یک مجله کنار مقاله ای درباره رشد و پیشرفت در زندگی، چاپ شده بود. وقتی به آن تصویر نگاه کردم، ترسم به همان سرعتی که آمده بود، از بین رفت. مثل یک گل اسرارآمیز بودی، یک ارکیده شفاف. در بالا، چیزی شبیه سر با دو برآمدگی که به مغز تبدیل می شوند. کمی پایین تر حفره ای که دهان را شکل می دهد. در سه هفتگی تقریبا ناچیز به حساب می آیی. آنطور که در توضیح تصویر آمده بود، اندازه تو فقط سه میلی متر است. با این همه چشم، چیزی شبیه ستون فقرات، سیستم عصبی، شکم، کبد، روده و شش داری. قلبت از همین حالا وجود دارد و اندازه اش بزرگ است. نسبت به اندام های دیگر، قلبت نه برابر قلب من است. خون را پمپاژ می کند و از هجده روزگی به طور منظم ضربان دارد. چطور می توانم تو را از بین ببرم؟ چه اهمیتی دارد که تو به طور تصادفی یا در اثر یک اشتباه به وجود آمده باشی؟ مگر جهان هم همینطور خلق نشده؟ بعضی می گویند در آغاز هیچ چیز نبوده، جز آرامشی بزرگ و سکوتی ساکن. بعد جرقه ای زده شده و آنچه نبوده، پدید آمده است و این کثرت بی معنی همینطور ادامه پیدا کرده و آن سلول اولیه به میلیون ها و میلیاردها سلول تبدیل شده تا اینکه درختان، ماهی ها و انسان ها متولد شده اند. فکر می کنی کسی به قبل از آن جرقه اهمیتی می دهد؟ کسی اهمیت می دهد که آن سلول دوست داشته به وجود آید یا نه؟ آیا کسی به گرسنگی، سرما و ناراحتی آن فکر می کرده است؟ شک دارم. حتی اگر کسی وجود داشته شاید خدایی ماورای زمان ومكان، پیش از آغاز اهمیتی به خیر و شر نمی داده است. این پیش آمده؛ چون وقوعش امکان داشته است. باید چنین اتفاقی می افتاده است. درباره ی تو هم همینطور است.
من مسئولیت این انتخاب را برعهده می گیرم.

ادامه مطلبShow less
جزئیات محصول
5203

مشخصات

نویسنده
اوريانا فالاچي
مترجم
يغما گلرويي
ناشر
دارينوش
تعداد صفحات
120
وزن
138 گرم
شابک
9789645250971
دیدگاه کاربران
بدون نظر

افزودن نظر جدید

  • بسته بندی و ارسال:
  • محتوای کتاب:
  • کیفیت ترجمه:
  • کیفیت چاپ:
این کالا را با استفاده از کلمات کوتاه و ساده توضیح دهید.
برچسب های محصول
You may also like
قطره

کتاب وقتی نیچه گریست اثر اروین یالوم ترجمه سپیده حبیب به کوشش نشر قطره چاپ و منتشر شده است.

کتاب وقتی نیچه گریست آمیزه ای است از واقعیت و خیال، جلوه ای از عشق، تقدیر و اراده در وینِ خردگرایِ سده یِ نوزدهم و در آستانه ی زایش دانش روانکاوی.

فریدریش نیچه، بزرگترین فیلسوف اروپا. یوزف بویر، از پایه گذاران روانکاری... دانشجوی پزشکی جوانی به نام زیگموند فروید همه اجزایی هستند که در ساختار رمان «وقتی نیچه گریست» در هم تنیده می شوند تا حماسه ی فراموش نشدنی رابطه ی خیالی میان بیماری خارق العاده و درمانگری استثنایی را بیافرینند. ابتدای رمان، لو سالومه، این زن دست نیافتنی، از برویر می خواهد تا با استفاده از روش آزمایشی درمان با سخن گفتن، به بیری نیچه ی ناامید و در خطر خودکشی بشتابد. در این رمان جذاب دو مرد برجسته و اسرار آمیز تاریخ تا ژرفای وسواس های خویش پیش می روند و در این راه به نیروی رهایی بخش دوستی دست می یابند.

دکتر اروین یالوم استاد روانپزشکی دانشگاه استنفورد، گروه درمانگر روان درمانگر اگزیستانسیال، در خلال این رمان آموزشی، به توصیف درمان های رایج برای وسواس فکری که هر دو شخصیت داستان به نوعی گرفتار آن اند، می پردازد؛ ولی درنهایت روش روان درمانی اگزيستانسيال و رابطه ی پزشک- بیمار است که کتاب بیش از هر چیز در پی معرفی آن است.

دکتر سپیده حبیب، مترجم این کتاب، روانپزشک است و با یادداشت های متعدد خود درباره ی مفاهیم تخصصی روانشناسی، روانپزشکی و پزشکی درک این اثر برجسته را برای خوانندگان غیرمتخصص در این زمینه بسیار آسان کرده است.

نیستان

رمان چشمان تاریکی نوشته ی دین کونتز توسط خانم ناهید هاشمیان ترجمه و به کوشش نشر نیستان چاپ و منتشر شده است.

در بخشی از رمان چشمان تاریکی دین کونتز می خوانیم:

باید به ۲۰ ماه قبل برگردیم. موقعی که یک دانشمند چینی به نام لی چن در حالی که یک دیسکت حاوی اطلاعات سلاح های بیولوژیکی و خطرناک چین در دهه اخیر را داشت، در آمریکا مبتلا شد. آنها آن را ووهان ۴۰۰ نامیدند چون از آزمایشگاه RDNA شهر ووهان خارج شده بود و چهارصدمین میکروارگانیسم دست ساز در مرکز تحقيقات آنجا بود. ووهان ۴۰۰ یک سلاح بی نقص بود. فقط انسان را تحت تاثیر قرار می داد و توسط حیوانات منتقل نمی شد. مانند سیفلیس در خارج از بدن بیشتر از یک دقیقه زنده نمی ماند. یعنی نمی توانست به طور دائم اشیا یا مکانی را مانند سیاه زخم یا سایر میکروارگانیسم های کشنده، آلوده کند. با مرگ میزبان، نابود می شد و نمی توانست در دمای کمتر از ۳۰ درجه سانتی گراد زنده بماند. این همه مزیت در یک سلاح خیلی جالب بود...

سخن

رمان یکی نبود (2 جلدی) نوشته ی عاطفه منجزی به کوشش انتشارات سخن چاپ و منتشر شده است.

همه وجودش بی دریغ کسی را می طلبید تا برای همه ی عمر زنجیدگی های جان خسته اش را در کنار او به فراموشی بسپارد. کسی که به وقتش بتواند برای او نقش مادر، همسر، دوست، مردم و هزار نقش رنگارنگ دیگر را بازی کند. کسی که جسم و روحش را به شما آرامشی بکشاند که خدا برای هر جفتی نوید داده بود... کسی که با او مدارا کند. با اویی که درد تنهایی کشیده بود... درد یتیمی درد غریبی در بین قربا... دلش مداوایی عاشقانه می خواست ... مداوایی صمیمانه و پر از عطوفت... و شیرزاد آن کسی بود که می توانست همه ی این ها را مثل گنج گران بهایی به او هدیه دهد... پتانسیلش را داشت.

سخن

رمان شب چراغ (2جلدی) اثری است با همکاری عاطفه منجزی و م بهارلویی و به کوشش انتشارات سخن چاپ و منتشر شده است.

خودش هم نمی دانست قصد کرده انتقام چه چیز را از سوگل بگیرد...انتقام تقاضایی که برای طرزنامیدنش توسط او داشت و تاکیدی که بر خانم زاهد کرده بود یا انتقام دست های استادی که روی شانه های ظریف او نشسته بود؟! دلیلش هر چه بود، این انتقام برای خودش هم گران تمام شده بود؛ این چند روز بدترین روزهای عمرش را گذرانده بود، اما راه دیگری جز همین راهی که می رفت بلد نبود! بالاخره سرو کله ی سوگل از پشت شیشه ی اتاق تشریح پیدا شد. وقتی نگاهش به سوگل افتاد و خیالش راحت شد که آمده، توانست با خیال راحت نفسی تازه کند و با حضورذهن بیشتری به ادامه ی تدریسش برسد. گاهی لجاجت، بزرگترین انگیزه ها را به او می داد.

یوپا

رمان گناهکار (2جلدی) نوشته ی فرشته تات شهدوست به کوشش انتشارات یوپا چاپ و منتشر شده است.

غرور، تعصب و گناه داستانی می سازند که فضای سیاه و سفیدش در برگیرنده ی لحظاتی تکان دهنده است که هم تن را به لرزه می اندازد و هم تا پایان ماجرا، خواننده را با خود می کشاند.

ذهن آویز

رمان مجنون تر از فرهاد (2جلدی) نوشته ی م بهارلویی به کوشش انتشارات ذهن آویز چاپ و منتشر شده است.

بالاخره اشکم سرازیر شد. سرم را بلند کردم و گفتم: تو اگه بری، من بعد تو یه مرده می شم. مرده ای که تنها تفاوتش با بقیه مرده ها اینه که نفس می کشه. یادته میگفتی بغض نشکنم رو می شکنی؟ از حالا به بعد دیگه خیلی راحت این بغض شکسته می شه! تو بگو محراب، من بعد تو چه کار کنم؟ کاش می فهمیدی این پری که مقابلت ایستاده مثل بچه ای که از دست مامانش کتک خورده، مشتاقانه منتظره به آغوش همونی پناه ببره که از دستش کتک خورده!

یوپا

کتاب این یک فرشته است (براساس سرگذشت واقعی ملیکا کانطوری) نوشته ی محدثه رجبی توسط انتشارات یوپا چاپ و منتشر شده است.

کتاب این یک فرشته است داستان دخترانگی های بی پایانی است که با تلخ ترین حالت ممکن پایان یافته است. این یک فرشته است داستان عشق است... داستان لبخندهای زیبایی که صورت پرنشاط دختری به نام ملیکا را مزین می کند و عشق را در رگ های او به جریان در می آورد.

این یک فرشته است روایت پاکی و مهربانی دختری است که آفریده شده ای است برای صداق و فرشته بودن!

گاهی اوقات چیزهایی به چشم می بینم که ممکن روزی حتی در خواب و پشت پلک های بسته هم تصوری از آنها نداشته باشیم. همان آرامش قبل از طوفان که در اوج خوشبختی، شادی و آرامشِ مطلق به سراغمان می آید و دردی می شود بی درمان... مثل دیدن عزیزی روی تخت بیمارستان...! دردی خانمان سوز که حاضری جانت را فدا کنی تنها برای این که بلا از سر عزیزترین فرد زندگیت بگذرد تا نفس راحت بکشی و خدا را شکر کنی!

ملیکا فرشته ای است که همواره نگاه گرم پدر مهربان  دلسوزش و لبخند توام با نگرانی و عشق مادر عاشقش را بخود به همراه دارد و اما ... سایه نحس بیماری بی رحمانه پرده ای از غم را بر روی چشمان عسلی و همیشه امیدوارش می اندازد.

فرشته ی قصه ی ما اسطوره ای است از صبر و مقاومت که در سخت ترین لحظات زندگی اش با لبخند پر از آرامشش، غم را از قلب های عزیزانش دور می کند و نقطه شروع از زمانی است که ملیکای فرشته قصد دارد با سختی های زندگی مبارزه کند...

نگاه

کتاب پول و زندگی نوشته ی امیل زولا توسط علی اکبر معصوم بیگی ترجمه و به کوشش نشر نگاه چاپ و منتشر شده است.

پول، هجدهمین رمان از سلسله داستان های مشهور روگند ماکار، به توصیف محافل سفته بازان، سوداگران و بورس بازان پاریس می پردازد. آریستید ساکاره قهرمان کتاب و برادر روگن، وزیر قدرتمند، سوداگر بی وجدان و ورشکسته ای است که برای بار دوم به تجارت روی می آورد. بانک انیورسال را تاسیس می کند تا از سراسر خاورمیانه بهره کشی کند و برای توفیق در نقشه های بلند پروازانه اش از قربانی کردن نزدیک ترین کسان خود نیز پروا ندارد. او بنده و کارگزار پول است برای او زندگی و عشق و تمدن بشری فقط در پول خلاصه می شود.

رمان قدرتمند پول و زندگی، که شرارت ها و پلیدی هایی را برملا می سازد که پرستش بت پول در جهان مدرن می تواند در پی داشته باشد، به طرزی درخشان زندگی پر جلال و جبروت پاریس را در اواخر سده ی نوزدهم وصف می کند و شخصیت هایی را به صحنه می آورد که در رنگارنگی و غنا کم نظیراند.

قطره

کتاب درمان شوپنهاور نوشته اروین یالوم توسط خانم سپیده حبیب ترجمه و به کوشش نشر قطره چاپ و منتشر شده است.

اروین یالوم در کتاب درمان شوپنهاور تصور می کند فیلسوف معاصری به نام فیلیپ که فردی منزوی و به نوعی رونوشت شوپنهاور است، به یکی از گروه های درمانی روان درمانگر مشهوری به نام جولیوس وارد می شود که خود به دلیل رویارویی ناگهانی با سرطان و مرگ خویش، به مرور دوباره ی زندگی و کارش نشسته است. فیلیپ آرزو دارد با به کارگیری اندیشه های شوپنهاور، به یک مشاور فلسفی بدل شود و برای این منظور نیازمند سرپرستی جولیوس است. ولی جولیوس می خواهد به کمک اعضای گروه به فیلیپ/ شوپنهاور بقبولاند که این ارتباط انسانی است که به زندگی معنا می بخشد؛ کاری که هیچ کس برای شوپنهاور تاریخی نکرد.

اروین یالوم - استاد بازنشسته ی روانپزشکی دانشگاه استنفورد، روان درمانگر اگزیستانسیال و گروه درمانگر در کتاب درمان شوپنهاور نیز همچون رمان وقتی نیچه گریست با زبان سحرانگیز داستان، به معرفی اندیشه های پیچیده ی فلسفی و توصیف فنون روان درمانی و گروه درمانی می پردازد.

شادان

رمان نسل عاشقان از ر اعتمادی یکی از بهترین نویسندگان رمان های ایرانی به کوشش انتشارات شادان چاپ و منتشر شده است.

امروز که به تمامی آن سالها نگاه می کنم می بینم زندگی نسل ما، تاریخ این دیار است و به راستی هرکدام عمری تجربه بوده اند... از کودکی چون بزرگسالان زندگی کردیم و چون به بزرگسالی رسیدیم مسئولیتی فراتر از توان بردوش کشیدیم . اما امیدوارم که فرزندان امروز از شنیدن قصه ی نسل ما... تجربه ای نو بیاموزند و ما را باور کنند: نسلی که نسل عشق بود و مهر...

فهرست

یک حساب کاربری رایگان برای ذخیره آیتم‌های محبوب ایجاد کنید.

ورود به سیستم

یک حساب کاربری رایگان برای استفاده از لیست علاقه مندی ها ایجاد کنید.

ورود به سیستم