گلدان صراحی مس و خاتم کاری تولید صنایع دستی آقاجانی یکی از زیبانرین و پرفروش ترین صنایع دستی اصفهان است. این گلدان در ابعاد و کیفیت های متفاوتی طراحی و ساخته شده است. گلدان خاتم کاری کد K013 با 16 سانتی متر ارتفاع، مقاوم در برابر ضربه، نور آفتاب و رطوبت هوا و دارای گواهینامه کیفیت جهانی ISO9001:2015 می باشد.
کتاب هفت عادت مردمان موثر نوشته استفان کاوی با ترجمه محمد رضا آل یاسین و توسط نشر هامون به چاپ رسیده است. در این کتاب نویسنده، با نگاهی ژرف و عمیق هفت عادت اساسی مردمان کامیاب جهان را تجزیه و تحلیل کرده و سپس شیوه ی پرورش و درونی کردن این هفت عادت را با ما در میان می گذارد. او نخست اصولی را شناسایی می کند که آن را «قوانین طبیعت» می نامد و آنگاه شيوه ی به کارگیری این قوانین را در کار و زندگی به ما می آموزد.
شما را به مطالعه ی معرفی و قسمتی از کتاب هفت عادت مردمان موثر در سایت خرید کتاب با تخفیف بوکالا دعوت می کنیم.
معرفی کتاب هفت عادت مردمان موثر
ما مخلوقاتی هستیم که عاداتی داریم و بدون آن عادات نمی توانیم زندگانی کنیم بعضی از این عادات بد و ناگوارند که باید اصلاح شوند؛ برخی دیگر خوب هستند که باید بهبود یابند و شماری هم عالی و ممتاز که باید به درجه ی کمال برسند.
*** خريد کتاب هفت عادت مردان موثر ***
بسیاری از ما تحت تأثیر الگوهایی بسیار قدرتمند، تجربه های کهنه را مرتب تکرار می کنیم و در حقیقت واجد الگوهای رفتاری عود کننده ای هستیم که از دیرباز به عنوان برنامه هایی در ضمیر ناهشیارمان ثبت شده اند. با وجود این، این الگوهای کهنه و ناهنجار هرگز شکست ناپذیر نیستند.
پیروزی هم مانند شکست یک عادت است و موفقیت و شادمانی واقعی و پایدار زمانی حاصل می شود که رشته ای از الگوهای اساسی و کامل را بی وقفه به کار گیریم و با درونی کردن آن بنیان عادتهای تازه را بنا نهیم.
دکتر کاوی محقق و نویسنده برجسته ی عصر ما در کتاب هفت عادت مردمان موثر، با نگاهی ژرف و عمیق «هفت عادت اساسی مردمان کامیاب جهان را تجزیه و تحلیل کرده و سپس شیوه ی پرورش و درونی کردن این هفت عادت» را با ما در میان می گذارد. او نخست اصولی را شناسایی می کند که آن را «قوانین طبیعت» می نامد و آنگاه شيوه ی به کارگیری این قوانین را در کار و زندگی به ما می آموزد.
تألیف کتاب هفت عادت مردمان موثر حاصل سالهای متمادی تحقیق، پژوهش، دانش دوستی و دانشجویی متفکران و اندیشمندان بسیاری است. اولین گام برای نگاشتن این اثر کم نظير، در اواسط دهه ۱۹۷۰ و در زمانی آغاز شد که مؤلف برای نگارش پایان نامه ی دوره دکترای خود، مطالب و کتابهایی را که در طول دویست سال در ایالات متحده در مورد موفقیت منتشر شده بود، به گونه ای ژرف و عمیق مطالعه و بررسی کرد. آنگاه پس از حدود ۲۰ سال اکتشاف بی وقفه و مطالعه هزاران کتاب و مقاله در زمینه فلسفه روانشناسی، مدیریت و علوم رفتاری؛ به نگاشتن آن همت گماشت.
انتشار کتاب هفت عادت مردمان موثر در بسیاری از نقاط گیتی با اقبال بی سابقه ای رو به رو شد، به نحوی که ظرف مدتی کوتاه، 4 میلیون نسخه آن به ۱۲ زبان منتشر گردید و عنوان پرفروش ترین کتاب را در سراسر جهان به خود اختصاص داد و سرانجام به عنوان کتاب مرجع مورد استفاده نویسندگان و محققان بسیاری قرار گرفت.
نویسنده در سراسر کتاب بر الگوهایی تأکید خواهد کرد که می کوشند وصفی از زندگی انسانی غنی به دست دهند. مطالب پربار این کتاب سرشار از دانش عملی برای مردمانی است که مایلند کنترل زندگی و کسب و کار خود را به دست گیرند. نکات پر محتوای آن چنان عمیق و اساسی است که با مطالعه مجدد هر بخش، سطوح تازه ای از تفکر و ادراک را در وجودمان پدید می آورد.
هفت عادت مردمان مؤثر که در زمینه ی تغییر نگرش و رفتار در فارسی کم نظیر است، به یقین برای تمام اقشار جامعه اعم از پدران و مادران، مدیران، بازرگانان، دانشجویان و غیره ره آموز و رهگشاست.
به هر حال آرزو داریم که این اثر مفید در سرزمین ما نیز بتواند جایگاه ارزنده خود را به دست آورد و همه ی ما را به این باور برساند که با اتکا به یک زندگی مبتنی بر اصول، می توان در هر اوضاع و شرایطی به طور آگاهانه به بهترین انتخاب دست زد و موفقیت خویش را از هر حیث در کار و زندگی تضمین کرد.
*** کتاب هفت عادت مردان موثر استفان کاوی ***
قسمتی از کتاب هفت عادت مردمان موثر
از درون به بیرون
در این جهان هیچ تعالی راستینی وجود ندارد که بتوان آن را از درست زیستن جدا کرد (دیوید استار جردن)
در مدتی بیش از ۲۵ سال کار با افراد در کسب و کار و دانشگاه و مسایل زناشویی و خانواده، با اشخاص بسیاری تماس پیدا کرده ام که به موفقیت بیرونی قابل توجهی رسیده اند، اما دریافته اند از درون تشنه اند و عمیقا به تجانس شخصی و روابط مؤثر و سالم و بالنده با دیگران نیاز دارند.
شاید بعضی از مشکلاتی که با من در میان نهاده اند برایتان آشنا باشند:
هدفهای حرفه ام را تعیین کرده ام و به آنها رسیده ام و از نظر حرفه ایی به موفقیت قابل توجهی نیز رسیده ام. اما این موفقیت را به بهای زندگی شخصی و خانوادگی ام به دست آورده ام. دیگر همسر و فرزندانم را نمی شناسم. حتی یقین ندارم که خود را بشناسم یا حتی بدانم که چه چیز واقعا برایم مهم است، ناگزیر از خود می پرسم: اصلا ارزشش را دارد؟
امسال پنجمین بار است که رژیم غذایی سازه ایی را آغاز کرده ام می دانم که اضافه وزن دارم و به راستی می خواهم عوض شوم. همه مطالب این رژیم غذایی تازه را خوانده ام و هدفهایم را تعیین کرده ام و گرایش ذهنی مثبت را در خودم به وجود آورده ام و به خود می گویم که توانایی آن را دارم. اما واقعا ندارم؛ چون چند هفته نمی گذرد که رهايش می کنم. گویی نمی توانم به عهدی که با خود بسته ام عمل کنم.
درباره «مدیریت مؤثر» دوره های متعدد گذرانده ام. از کارمندانم انتظار بسیار دارم و ساعیانه می کوشم با آنها صمیمی باشم و درست رفتار کنم. اما هیچ گونه وفاداری از جانب آنها احساس نمی کنم. تصور می کنم اگر روزی بیمار شوم و سرکار نروم، آنها تمام وقت شان را کنار آب سرد کن بگذارنند. چرا نمی توانم به آنها بیاموزم که مستقل و مسؤول باشند، یا کارمندان مستقل و مسئولی پیدا کنم؟
پسر نوجوانم یاغی و معتاد است، هر چه می کوشم، باز به من گوش نمی کند. چه می توانم بکنم؟
همیشه کار روی سرم ریخته و هیچ گاه فرصت کافی ندارم. هر روز و تمام روز و تمام هفته، احساس فشار و گرفتاری می کنم. در سمینارهای مربوط به مدیریت زمان بندی شرکت کرده ام و دهها نظام متفاوت برنامه ریزی را آزموده ام. بعضی از آنها برایم سودمند بوده اند. اما هنوز صاحب زندگی شادمانه و بارور و آرامی که می خواهم نیستم.
می خواهم به فرزندانم ارزش کار کردن را بیاموزم. اما برای انجام دادن هر کار باید کوچکترین حرکت آنها را سرپرستی کنم... و گله و شکایت هر کدام از آنها را تاب آورم. آسان تر است که خودم آن کارها را انجام دهم. چرا بچه ها نمی توانند خودشان با شادی و بدون گوشزد کارهایشان را انجام بدهند؟
گرفتارم. واقعا گرفتار اما گاه به این فکر می افتم که آیا آنچه می کنم در دراز مدت تأثیری خواهد داشت؟ به راستی می خواهم زندگیم پرمعنا باشد و چون وجود دارم تغییری ایجاد کنم. وقتی دوستان یا خویشاوندانم به موفقیت یا شهرت می رسند. ظاهرا لبخند می زنم و با خوشحالی به آنها تبریک می گویم اما درونا خودخوری می کنم. چرا این احساس را دارم؟
شخصیتی قدرتمند دارم. می دانم در هر ارتباطی می توانم نتیجه دلخواهم را به دست آورم. بیشتر مواقع با نفوذ بر دیگران می توانم آنها را به سوی راه حلی بکشانم که خودم می خواهم. در هر وضعیتی به همه جوانب آن می نگرم و به راستی احساس می کنم آرمانهایی که به نظرم می رسند بهترین راه حل برای همه کسانی است که در آن ذينفع هستند. اما احساس ناراحتی می کنم. همواره نگرانم که دیگران درباره خودم و آرمانهایم چه فکر می کنند.
زندگی زناشویی ام کسالت بار شده است با همسرم دعوا و مرافعه نداریم، فقط علاقه خود را به هم از دست داده ایم. نزد مشاور رفته ایم. سایر راهها را نیز آزموده ایم. اما گویی هیچ چیز سبب نمی شود علاقه یی را که قبلا به هم داشتیم درباره احساس کنیم.
اینها مشکلاتی عمیق و دردناک اند: مسایلی که راه حلهای سریع و ثابت ندارند.
چند سال پیش، من و همسرم ساندرا، با چنین مساله ایی روبه رو بودیم. وضع درسی یکی از پسرهایمان خراب بود. حتی نمی دانست چطور به سؤالات امتحان جواب بدهد. چه برسد به اینکه نمره های خوب بگیرد. از نظر اجتماعی هم بلوغ پیدا نکرده بود و اغلب موجب شرمساری اطرافیانش می شد. در ورزش هم بی دست و پا بود. جثه ی لاغر و کوچکی داشت و مثلا چوب بیس بال را در هوا می چرخاند و هنوز به توپ ضربه نزده، همه به او می خندیدند. من و ساندرا آرزو داشتیم به پسرمان کمک کنیم. احساس می کردیم اگر موفقیت در هر زمینه ایی از زندگی مهم باشد، مهم تر از همه نقشی است که به عنوان پدر و مادر به عهده داریم. پس می کوشیدیم در مورد طرز برخورد و رفتارمان نسبت به او دقیق باشیم و به طرز برخورد و رفتار او هم توجه بیشتری نشان دهیم. می کوشیدیم با استفاده از فنون مثبت اندیشی به او روحیه بدهیم، به او می گفتیم: «بیا پسرم! البته که توانایی اش را داری! ما يقين داریم که می توانی، دستت را کمی بالاتر روی چوب بگذار و چشمانت را به توپ بدوز و تا توپ به تو نزدیک نشده ضربه نزن.» و اگر ذره ایی پیشرفت می کرد، او را تشویق می کردیم و می گفتیم: عالی است پسرم، ادامه بده.»
وقتی دیگران می خندیدند، آنها را سرزنش می کردیم که: «کاری به کار او نداشته باشید. دست از سرش بردارید، تازه بیس بال را شروع کرده! پسرمان هم فریاد می زد که هرگز پیشرفت نخواهد کرد و اصلا به بیس بال علاقه ندارد.
هر کاری می کردیم موثر به نظر نمی رسید و واقعا نگران بودیم. می توانستیم تأثیر این کار را بر احترام به خود او ببینیم، سعی می کردیم مثبت باشیم و او را تشویق و کمک کنیم. اما پس از شکست های مکرر، سرانجام پا پس کشیدیم و کوشیدیم از زاویه دیگری به مسأله بنگریم.
در آن هنگام، در حرفه ام به کار توسعه و تعليم رهبری به مراجعانی گوناگون در سطح کشور اشتغال داشتم. در آن سِمَت، برای آموزش به مدیران شرکت آی بی ام، درباره مسأله «نگرش و ارتباط» برنامه های هر دو ماه یک بار تهیه می کردم.
هنگامی که برای تهیه و ارائه این برنامه ها تحقیق می کردم به این موضوع علاقه مند شدم که ادراکی که از مسایل داریم چگونه به خود شکل می گیرد، و چگونه این ادراكها بر نگرش ما و چگونه این نگرش بر رفتار مان حکم می راند. این امر موجب شد که نظریه انتظار یا پیشگویی هایی که خود را به اثبات می رسانند یا تأثیر پیگمالیون را مورد بررسی قرار دهم و دریابم که ادراک هایمان تا چه اندازه عمیق در درونمان حک شده اند. همچنین به من آموخت که باید به عینکی که از طریق آن جهان را می بینیم - و همچنین به خود جهان - بنگریم و بدانیم عینک ما چگونگی تعبیر مان از زندگی را تعیین می کند.
وقتی من و ساندرا درباره مفاهیمی که به مدیران شرکت آی بی ام می آموختم و درباره وضعیت خودمان گفتگو می کردیم، دریافتیم روشی که برای کمک به پسرمان در پیش گرفته بودیم با شیوه یی که واقعا او را می دیدیم هماهنگ نبود. وقتی صادقانه ژرفترین احساس هایمان را آزمودیم، دریافتیم که او را اساسا بی کفایت و به نحوی «عقب مانده» می دیدیم. حالا هر اندازه هم در طرز برخورد و رفتارمان با او توجه نشان می دادیم، تلاشهایمان - به رغم اعمال و گفتارمان - به جایی نمی رسید، چون آنچه واقعا به او منتقل می کردیم این بود که: «تو کارآمد و توانا نیستی و باید مورد حمایت قرار بگیری.»
مشخصات
- عنوان کتاب
- هفت عادت مردمان موثر (درسهای نیرومندی برای دگرگونی خویشتن)
- نویسنده
- استفان کاوی
- مترجم
- محمدرضا آل یاسین
- ناشر
- هامون
- تعداد صفحات
- 348
- وزن
- 509گرم
- زبان کتاب
- فارسی
- سال چاپ
- 1398
- قطع
- وزیری
- شابک
- 9789649146683
- مشخصات تکمیلی
- در ردیف پرفروش ترین کتابهای جهان
افزودن نظر جدید